English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
observation pipe لوله پیزومتر
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
Other Matches
observation مشاهده
observation معاینه
observation افهارعقیده
observation رصد
observation well چاه مشاهدهای
observation رصد کردن
observation ملاحظه
observation نظر
observation دیدبانی
self observation خویشتن نگری
observation دیدبانی اتش
observation معاینه وبررسی کردن
observation دیدبانی کردن مشاهده کردن
observation deck میزمشاهدات
observation camera دوربین امنیتی
participant observation مشاهده توام با مشارکت
observation camera دوربین مدار بسته
observation window پنجرهدیدهبانی
ground observation دیدبانی ازروی زمین
aerial observation دیدبانی هوایی
air observation دیدبانی هوایی
ground observation دیدبانی زمینی
army of observation عده دیدبانی
bilateral observation دیدبانی دوجانبه
bilateral observation دیدبانی مضاعف
astronomic observation دیدبانی نجومی
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
flank observation دیدبانی جناحی
observation camera دوربین نظارت
observation post پست دیدبانی
observation sector قطاع دیدبانی
observation station دیدگاه
visual observation دیدبانی با چشم
visual observation دیدبانی بصری
naturalistic observation مشاهده طبیعی
ostronmical observation ترصد
faculty of observation قوه مشاهده
direct observation مستقیمامشاهده کردن
direct observation دیدبانی مستقیم
faculty of observation بینش مشاهدات جوی
weather observation مشاهدات جوی
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
observation error خطای مشاهده
Observation of natural phenomena . ملاحظه پدیده های طبیعی
water level observation بررسی تراز اب
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
pipe صفیرزدن
pipe up به سخن پرداختن
pipe لوله کشی کردن
pipe up شروع به نی زدن کردن
pipe لوله
pipe ل وله
pipe down خاموشی
pipe با صدای تیز و زیر حرف زدن
pipe پیپ
pipe چپق
pipe نی
pipe نای فلوت
pipe نی زنی
pipe لوله حمل موادنفتی
pipe ساقه توخالی گیاه نی زدن
pipe فلوت زدن
pipe up <idiom> بلندتر صحبت کردن
pipe down سوت خاموشی ناو
pipe down بوسیله شیپور یا نای
pipe down ! <idiom> ساکت باش!
pipe down راحت باش دادن ساکت شدن
pipe down حرف نزدن
down pipe ناودان
pipe میله
pipe B لولهب
pipe نشانهای
pipe معمولا
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe A لولهA
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
sewer pipe لوله فاضلاب
rainwater pipe ناودان
quail pipe تیپچه بلدرچین
reducing pipe لوله احیاء کننده
pression pipe لوله فشاری
return pipe لوله برگشت
quail pipe تیپچه
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
pipe wrench اچار لوله
pipe outlet ابگیر لولهای
pipe organ ارگ نی دار
pipe organ ارغنون لولهای
pipe line خط لوله
pipe light تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند
pipe laying لوله کشی
pipe layer لوله کش
pipe reticulation لوله کشی
pipe stem چوب پبپ
pipe stem چوب چپق
pipe wrench لوله گیر
pipe wrench اچار لوله بازکن
pipe vice لوله گیر
pipe tongs لوله گیر
reed of a pipe زبانه نی
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
pipe the side تجمع گارد احترام
pipe straightner لوله راستکن
pipe fitting لوله کشی
suction pipe لوله مکش
perforated pipe لولهسوراخدار
front pipe لولهجلو
drone pipe نیزنبوری
drill pipe لوله حفرکن
discharge pipe لولهتخلیه
wind pipe لوله هوا
wind pipe لوله هواکش
wind pipe نای
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
water pipe تنبوشه
pipe coupling جفتسازلوله
pipe end تهلوله
pipe rack چنگکپیپ
hydraulic pipe خط لوله هیدرولیکی
cast pipe لوله چدنی
water pipe قلیان
exhaust pipe لوله اگزوز
pipe dream <idiom> نقشه غیر عقلانی
surface pipe لولهسطحی
pipe tools وسایلپیپ
pipe threader ریسمانمیله
pipe section قسمتلوله
water pipe لوله اب
pipe diffusers لولهمنتشرکننده
tail pipe لوله اگزوز
supply pipe لوله ابرسانی
suction pipe لوله مکنده
stoneware pipe لوله سفالینه
stoneware pipe لوله سرامیکی
steel pipe لوله فولادی
split pipe نیم لوله
split pipe ناو
soil pipe لوله فاضل اب مستراح
the pipe thawed یخ توی لوله اب شد
to pipe one's eye گریه کردن
waste pipe لوله زهکش
warning pipe لوله خبر
warning pipe لوله سرریز
vent pipe لوله هواکش
vent pipe لوله تهویه
tuning pipe نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
to smoke a pipe پیپ یا چپق کشیدن
to pull at a pipe با کوشش اب از لولهای کشیدن
to puff at a pipe پک زدن به پیپ یا چپق
to puff a pipe پک زدن به چپق
socket pipe لوله مفصلی
feed pipe لوله تغذیه
drain without pipe زهکشی بدون لوله
drain pipe لوله زهکشی
drain pipe لوله
discahrge pipe لوله تخلیه
copper pipe لوله مسی
concrete pipe لوله سیمانی
concrete pipe لوله بتنی
clay pipe لوله سفالی
clay pipe تنبوشه
drilling pipe سوزن حفاری
dry pipe لوله بخار خشک
earthenware pipe لوله سفالین
exhaust pipe لوله خروجی
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
eduction pipe لوله تخلیه یاکشش
education pipe لوله تخلیه
earthenware pipe گنگ کول
earthenware pipe تنبوشه
clay pipe گنگ
chain pipe لوله زنجیر
chain pipe دهانه چاله زنجیر
pipe die حدیده
ascension pipe مجرای شیب دار
ascension pipe کانال سرازیری
articulated pipe لوله تاشو
air pipe لوله هوا
pipe dreams امیدواهی
pipe dreams نقشه خیالی و موهوم
pipe dream امیدواهی
pipe dream نقشه خیالی و موهوم
blast pipe لوله دم
blind pipe لوله غیرمشبک
blind pipe لوله کور
pipe cleaner لوله پاک کن
casing pipe لولههای غیرمشبک چاه
bustle pipe لوله حلقوی
branch pipe پنجه اگزوز
bowl of a pipe سر چپق
boring pipe لوله حفاری
blow pipe تفنگ بادی
blow pipe نتیجه ه شیشه گری
blow pipe بوری
pipe cleaner سیم لوله چپق پاک کن
peace pipe پیپ یا چپق صلح
interlocking pipe لوله هم بند
light pipe هادی نور
pan pipe ساز دهنی
pipe clip گیره لوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com