Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
olive branch
شاخ زیتون
olive branch
اولاد
Search result with all words
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
reach out with an olive branch
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
<idiom>
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
Other Matches
olive
درخت زیتون
olive
رنگ زیتونی
olive
زیتون
olive gray
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
olive drab
رنگ زیتونی
olive drab
سبز زیتونی
olive crown
تاج زیتون
olive oil
روغن زیتون
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
russian olive
درخت سنجد
olive drab
رنگ سبز ارتشی
olive oil
روغن زیتون
olive-colored
<adj.>
رنگ زیتونی
virgin olive oil
روغن زیتون طبیعی
spurge daphneŠspurge olive
ماذریون
branch
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch
رشته
[دانشی]
no branch
شغل بدون رسته
no branch
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
Y-branch
انشعابفرعی
branch
[تیرک گوتیک در طاق]
branch
شاخه
[دانشی]
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch
مشتق شدن
branch
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch
شاخه شاخه شدن
branch
شعبه
branch
رشته
branch
شعبه زدن
branch
رسته
branch
دایره قسمت
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch
انشعاب
branch
شاخه دراوردن
branch
شعبه رشته
branch
فرع
branch
شاخ
branch
شاخه
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch
کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch
رشته ساقه
branch
تقسیم
branch
بخش
eco-branch
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
grid branch
مدار شبکه
branch of a company
شعبه شرکت
root and branch
کاملا
What is your branch of study?
رشته تحصیلیتان چیست ؟
Special Branch
سازمانپلیسبریتانیا
unconditional branch
انشعاب غیر شرطی
root and branch
ازریشه
root and branch
اساسا
fruit branch
شاخهمیوه
service branch
انشعاب
branch duct
مجرایشاخهای
branch clip
گوشیپزشکی
To cut off a branch .
شاخه ای را قطع کردن
executive branch
officer line : syn
executive branch
فرماندهی
branch instruction
دستورالعمل انشعاب
branch head
دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch lines
شاخه
branch extension
اتصال موازی فرعی
branch extension
اتصال شنت
air branch
قسمت امور هوایی
branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای
branch depot
امادگاه رستهای
branch cutter
شاخه بر
branch cutter
اهن دهره
branch cutout
فیوز انشعاب
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
artillery branch
رسته توپخانه
branch circuit
مدار انشعابی
branch address
نشانی انشعاب
basic branch
رسته اولیه
branch lines
خط فرعی
conditional branch
انشعاب شرطی
duty branch
رسته خدمتی
descending branch
شاخه نزولی مسیر گلوله
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
condeitional branch
انشعاب شرطی
duty branch
رسته
case branch
انشعاب شرطی
branch line
خط فرعی
branch line
شاخه
branch switch
کلید
every branch of knowledge
هرشاخه ازعلوم
branch pipe
پنجه اگزوز
branch office
دفتر شعبه
branch office
شعبه
double branch
چهارراهه
branch supply pipe
منبعشاخهای
branch immaterial position
شغل همه رستهای
to lop off a branch
[from a tree]
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
foam branch pipe
لوله کف ساز
branch control structure
ساختار کنترل انشعاب
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
branch qualified officer
افسر متخصص رستهای
branch material position
شغل سازمانی
branch material curriculum
برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
upper branch of meridian
نصف النهار برین
branch return pipe
لولهبرگشتشاخهای
Remove something root and branch.
چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
lower branch of meridian
نصف النهار زیرین
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com