Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 90 (6 milliseconds)
English	Persian
onion grass	یکجور جو وحشی
Other Matches
onion	پیاز
bulb onion	پیاز
garden onion	پیاز
common onion	پیاز
green onion	پیازچه
pickling onion	پیازتند
sea onion	پیاز عنصل
onion couch	یکجور جو وحشی
onion skin	یکجور کاغذ نازک
onion skin	پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
onion skin	پوست پیاز
onion color	رنگ پیازی
onion skin language	زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
onion skin architecture	طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
french onion soup	سوپ پیاز فرانسوی
Naples/flowering Onion	سیر ناپل
to go to grass	بچرارفتن
to go to grass	زمین خوردن
grass	چمن مسیر اسبدوانی
saw grass	ساق تیز
grass	با علف پوشاندن
grass	زمین چمن
grass	چریدن علف خوردن
grass	چراندن
grass	چمن زار کردن
grass	ماری جوانا
grass	چمن
grass	سبزه
grass	علف
grass plot	چمن
grass plot	سبز
grass skiing	اسکی روی چمن
grass snake	مارحلقه دار
grass thatch	سقف گالیپوش
grass tree	نوعی زنبق استرالیایی
i lay on the grass	روی علف دراز کشیدم
grass widower	مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
grass widow	فاحشه
grass widow	زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
grass machine	ماشین چمن زنی
grass green	رنگ سبز چمنی
grass roots	اجتماع محلی منشاء
grass roots	اساس
as green as grass <idiom>	کم تجربه و ناشی
goose grass	رشدوک
to send to grass	زمین زدن
goose grass	علف ماست
grass roots	کف زمین
goose grass	گورکک
cow grass	شبدرسگ
french grass	اسپرس
snake in the grass <idiom>	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
panic grass	گاورس
twitch grass	جمع شدن بهم کشیدن
tussock grass	علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
to send to grass	بچرافرستادن
joint grass	علف پنیر
to put to grass	بچراسردادن
to put to grass	چراندن
joint grass	علف ماست
lemon grass	گور گیاه
twitch grass	تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
star grass	هر نوع گیاه گل ستارهای
snake in the grass	خطر نزدیک دوست دو رو
snake in the grass	خطر محتمل
lemon grass	گربه دشتی
meadow grass	علف چمنی
salt grass	علف شوره زار
panic grass	جاورس
twitch grass	گره زدن فشردن
twitch grass	پیچاندن
twitch grass	سرکوفت دادن
By the green grass .	کنار چمن های سبز وخرم
joint grass	غالیون اصل
pampas grass	علف پامپاس
couch grass	مرغ
couch grass	بیدگیاه
wheat grass	چمن مرغ
viper's grass	سفورجنه سیاه
viper's grass	بلقک
twitch grass	کشش حرکت یا کشش ناگهانی
twitch grass	منقبض شدن
let grass grow under one's feet <idiom>	زیرپای کسی علف سبز شدن
The grass is greener on the other side of the hI'll.	مرغ همسایه غازه
grass is always greener on the other side <idiom>
to cut grass close	علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
While the grass grows the cow starves . <proverb>	تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb>	مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com