English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
open cover بیمه نامه باز
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover تامین
cover امادگی
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover جلد سرپوش
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover سقف زدن
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
under cover سربسته درپاکت
to cover in پرکردن
to cover in پوشاندن
to cover up پیچیدن
to cover up پوشاندن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
take cover جان پناه گرفتن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
under cover <idiom> پنهان شدن
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all بارانی یا روپوش
cover all رولباسی
cover سطح برف
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover جلد
cover اختفاء
cover پوشاندن
cover جلد کردن
cover پنهان کردن
cover سرپوش
cover طی کردن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover انجام دادن
cover رویه لفاف
cover پاکت
cover پوشش
cover تامین کردن
cover مخفی در بر گرفتن
cover حایل شدن
cover بسته بندی
cover نگهبان بگوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover روپوش
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover بازی دفاعی
cover حفاظ
cover حاوی بودن درپوش
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame عذر
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover shame بهانه
depleted cover پوشش کاسته شده
dish cover سرپوش
dust cover سرپوش غبارگیر
fire cover پوشش اتش
hatch cover درب دهلیز
extra cover بازیگر بل گیر
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
communication cover پوشش مخابراتی
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
cover plate پشت بندصفحه بست
cover plate صفحه سرپوش
bed cover روتختی
binding cover پوشش تعهد شده
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
comparative cover پوشش نسبی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover point عضو دفاع نزدیک
cover an angle زاویهای را بستن
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cloud cover غلظت ابر اتمی
cover note گواهی پوشش بیمه
cell cover درپوش باتری
to cover much ground جامع بودن
protective cover پوشش حفافتی
protective cover جان پناه دفاعی
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no ضمن نامه شماره
piston cover کف پیستون
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
protective cover روپوش حفاظ
protective cover روکش محافظ
radiator cover روکش رادیاتور
to cover much ground رسابودن
to cover much ground وسیع بودن
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
saddle cover غاشیه
saddle cover زین پیچ
saddle cover زین پوش
piston cover پوشش پیستون
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
speaker cover پوششصدا
valve cover روپوشسرپاپ
duvet cover روپوشقابلشستشو
loose cover روکش
magneto cover سرپوش مگنت
insurance cover پوشش بیمه
ice cover یخپوش
hub cover قالپاق چرخ
sliding cover پوششمتحرک
seat cover پوششصندلی
pillow cover ستونمخروطی
overhead cover حفاظ بالای سر
battery cover پوششباطری
filter cover پوششفیلتر
glass cover پوشششیشهای
head cover محافظسر
lever cover پوششدربازکن
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
pan cover پوششکنه
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
horse cover قالیچه زیر زین اسب
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
hatch cover درپوش دوردریچه
depleted cover پوشش کاهسته
air cover پوشش هوایی
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
batterty cover سرپوش باتری
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
base cover عکس برداری اولیه
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
under cover of frind ship بعنوان دوستی
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
perforated cover plates صفحات سوراخدار
perforated cover plates صفحات مشبک
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
cheque book cover پوششدفترچهچک
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
open افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open out بسط دادن
open گشودن گشادن
open مفتوح شدن
the open ملاء عام
open زمین باز گسترده
open بی پناه
open ازاد
open فضای باز
open باز
open باز شدن
the open ملا عام
open روشن شدن خوشحال شدن
open out توسعه دادن
open شکفتن
open بازکردن
open واریز نشده
to open out توسعه دادن
to open out گستردن
open :باز
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out بسط دادن
open مفتوح
open گشوده سرگشاده
open دایر
open روباز
open دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open ازاد اشکار
open بی الایش
open مهربان رک گو
open صریح
the open هوای ازاد
open درمعرض
open بی ابر
to open out باز کردن
open آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open فایل خواندنی و نوشتنی
open کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com