Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 88 (6 milliseconds)
English	Persian
operations detachment	قسمت مسئول عملیات
operations detachment	عنصرعملیات رسد عملیات
Other Matches
detachment	فوج
detachment	قسمت زیرامر
detachment	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment	بخش
detachment	گسلش
detachment	کناره گیری
detachment	جداسازی تفکیک
detachment	قسمت
detachment	دسته
headquarters detachment	بخش قرارگاه
casual detachment	یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
headquarters detachment	قسمت ارکان
detachment parry	دفاع با دور کردن شمشیرحریف
headquarters detachment	قسمت قرارگاه
advance detachment	قسمت سرجلودار
advance detachment	قسمت پیشرو
f.of operations	حوزه عملیات
operations	نحوه استفاده ازدستگاهها
operations	عملیات
night operations	عملیات شبانه
operations analysis	تجزیه و تحلیل عملیات
logical operations	عملیات منطقی
joint operations	عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
maritime operations	عملیات دریایی یا ناوگانی
formal operations	عملیات صوری
flight operations	عملیات پرواز
deputy for operations	معاونت عملیات
operations code	کد عملیاتی
operations code	رمز عملیاتی
theater of operations	صحنه عملیات
terminal operations	عملیات اسکلهای
terminal operations	عملیات بارانداز
stability operations	عملیات تامین ثبات داخلی
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations	عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
over the beach operations	عملیات کرانهای
over the beach operations	عملیات ساحلی
operations room	centre combatinformation: syn
operations room	اتاق عملیات
operations research	تحقیق در عملیات
operations research	تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal	پرسنل عملیات
psychological operations	عملیات روانی
Military operations.	عملیات نظامی
denial operations	عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
stability operations	عملیات ارام سازی
clearing operations	عملیات پاک کردن مین
clearing operations	عملیات مین روبی
chemical operations	عملیات شیمیایی
building operations	عملیات ساختمانی
base of operations	پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations	پایگاه عملیات
anticrop operations	عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations	عملیات متحرک هوایی
airmobile operations	عملیات هوارو
airhead operations	عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations	میز ردنگاری هوایی
air operations	عملیات هوایی
combat operations	مرکز عملیات رزمی
covert operations	عملیات مخفی
concept of operations	روش اجرای عملیات
continuity of operations	تسلسل عملیات
continuity of operations	مداومت عملیات
concrete operations	عملیات عینی
covert operations	عملیات پنهانی
combined operations	عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
denial operations	عملیات ممانعتی
concept of operations	تدبیر عملیات
the four basic arithmetic operations	چهار عمل اصلی [ریاضی]
aerospace projection operations	عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
data transfer operations	عملیات انتقال داده
air ground operations	عملیات مشترک زمینی وهوایی
air area operations	عملیات منطقه هوایی
aerospace projection operations	بالای منطقه عملیات
Counter – espionage operations k.	عملیات ضد جاسوسی
farmgate type operations	رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
open market operations	عملیات بازار ازاد
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
chief of naval operations	فرمانده عملیات دریایی
counter air operations	عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
black market operations	عملیات بازار سیاه
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
assistant chief of staff, g (operations	رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations	معاونت عملیات
vehicle used for migrant-smuggling operations	خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com