English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English Persian
orbital parameters پارامترهای اربیتالی
Other Matches
orbital اوربیتال
antibonding orbital اوربیتال ضد پیوندی
atomic orbital اوربیتال اتمی
bonding orbital اوربیتال پیوندی
hybrid orbital اوربیتال هیبریدی
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
molecular orbital اوربیتال مولکولی
orbital element عناصر مداری
orbital period تناوب مداری
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
orbital overlap همپوشانی محوری
supra orbital واقع دربالای کاسه چشم
orbital period پریود اربیتالی
orbital velocity سرعت مداری
conservation of orbital symmerty بقای تقارن اوربیتال
bonding molecular orbital اوربیتال مولکولی پیوندی
orbital frontal cortex قشر پیشین حدقهای
parameters کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters ولتاژ یا توان یک سیستم
parameters ضریب ثابت
parameters مقدار ثابت
parameters عامل
parameters اماره جامعه
parameters مقادیر ثابت درمعادلات
parameters پارامتر
parameters مقداری از یک مدار
parameters نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters وزن
parameters شرح اندازه
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameters مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
highest occupied molecular orbital بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
lowest unoccupied molecular orbital پایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
comunications parameters پارامترهای ارتباطات
action parameters پارامترهای عملیاتی
design parameters پارامترهای طرح
passing parameters پارامترهای عبور پارامترهای گذر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com