Dictiornary-Farsi | ordinary least square method | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ordinary least square method	روش حداقل مربعات معمولی


Other Matches

square root method	روش جذرگیری
weighted least square method	روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
in an ordinary way	رسما
in an ordinary way	معمولا
out of the ordinary	غیر معمول
out of the ordinary	فوق العاده
ordinary	معمولی
ordinary	عادی
ordinary	متداول
ordinary	پیش پا افتاده
ordinary	پیام معمولی از نظر ارجحیت
physician in ordinary	پزشک رسمی یا همیشگی
ordinary shares	سهام عادی
ordinary die	طاسعادی
ordinary shareholder	سهامدار عادی
ordinary seaman	مهناوی سوم
ordinary income	درامد عادی
ordinary grasp	گرفتن میله معمولی
ordinary foul	خطای بازی بین المللی واترپولو
ordinary clay	خاک رس معمولی
ordinary passport	پاسپورت عادی
ordinary share	سهام معمولی
ordinary share	سهام عادی
ordinary least squares	کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary life insurance	بیمه عمر عادی
ordinary least squares [OLS]	کمینه مربعات خطی [ریاضی]
marriage portion ordinary paid	مهرالمثل
ordinary differential equation [ODE]	معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
on the square	بانصاف
four-square	مصممانه
four-square	پابرجا
four-square	قرص
four-square	محکم
on the square	بدرستی
on the square	بدون کجی
four-square	رک
four-square	با صراحت
four-square	به طور صریح
four-square	پراراده
four-square	مصمم
four-square	استوار
three square	دارای سه ضلع مساوی
mean square	یک مربع حسابی
four-square	صریح
four-square	بیرودربایستی
three square	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square	بشکل مثلث
t square	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
t square	خطکش چلیپایی
square out	ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
out of square	خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square in	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square away	سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
try square	گونیای فلزی
by the square	مطابق نمونه
by the square	درست
four-square	صادق
four-square	راستگو
four-square	بیشیله پیله
four-square	رک و راست
four-square	چهارگوش
four-square	چهار گوشهی کامل
four-square	کاملا مربع
by the square	بدقت
out of square	کج
square	وفق دادن
square	چهار گوش
square	مرتب کردن کلاه
square	واریز کردن
square	جذر میدان
square	منصف
square	جوردراوردن
square	منظم حسابی
square	برابر
square	عادلانه
square	بتوان دوم بردن مجذور کردن
square	چهارگوش کردن مربع کردن
square	راست حسینی
square	مربع توان دوم
square	مساوی
square	چارگوش
square	مربع
all square	مساوی
square one <idiom>	درآغاز
square	گوشه دار
square	مجذور
square	گونیا
square away <idiom>	برنامه ریزی کردن
square	به یک طرف میله وعمود به ان
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
to square up	خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
square	خانه شطرنج
square meal	غذایمقوی
square knot	گره مربع
fair and square <idiom>	راست وبی پرده
The Ferdowsi Square .	میدان فردوسی
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball	پاس عرضی
square lattice	شبکه مربعی
square knot	گره مربر
square knot	گره مرکب از دونیم کره
square inch	اینچ مربع
square bracket	کروشه
square foot	فوت مربع
square dome	چهار طاقی
square dance	رقص چوبی
square dance	رقص محلی امریکا
square base	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square leg	محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
miter square	گونیا
square bracket	قلاب
mean square deviation	میزان انحراف متداول
mean square deviation	مغایرت
mean square deviation	اختلاف
square radian	استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
I cannot square it with my conscience to ...	من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
to be back to square one <idiom>	دوباره به اول داستان رسیدن
square number	مربع کامل [ریاضی]
hollow square	[گچ بری هرمی رومی]
square design	طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
to be back to square one <idiom>	دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
magic square	چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square matrix	ماتریس مربع
square flag	پرچممربع
word square	acrostic
weak square	نقطه ضعف
weak square	حفره سوراخ
weak square	خانه ضعیف شطرنج
square bet	شرطچهارگوش
to play square	راست وحسینی بازی کردن
three square file	سوهان سه گوش
t mitre the square	گوشه نودزینه را نیم کردن
t mitre the square	گونیا را فارسی کردن
word square	جدول کلمات متقاطع
square matrix	ماتریس مربعی [ریاضی]
black square	خانهسیاه
square move	حرکت
square neck	یقهچهاگوش
square root of	جذرعددی
square sail	بادبانچهاگوش
square trowel	مالهچهاگوش
white square	خانهسفید
set square	گونیا
square bracket	براکت
steel square	گونیای فولادی
square wood	چارتراش کردن الوار
square shouldered	چهارشانه
square shooter	باشرف
square shooter	ادم درستگار
square rigger	نوعی کشتی بادی
square pyramid	هرم مربع القاعده
square potential well	چاه مربعی پتانسیل
square planar	مسطح مربعی
square mil	میل مربع
square metre	متر مربع
square shouldered	دارای شانه پهن
square stone	سنگ بادبر
square wood	بریدن الوار
square wave	باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave	موج مربع
square wave	موج مربعی
square wave	موج چهار گوش
square toed	متروکه
square toed	امل
square toed	قدیمی مسلک
square toed	دارای پنجه مربع
square matrix	ماتریس مربعی
square deal	باشرف بودن رک وراست
square brackets	قلابهای گوشه دار
square roots	جذر
square root	جذر
square root	ریشه دوم
square deal	تقلب نکردن
color square	مربع رنگ نما
square deals	تقلب نکردن
square deals	باشرف بودن رک وراست
betwixt square	گونیا
bevel square	گونیا
carpenters try square	گونیای درودگری
chi square	مربع خی
square roots	ریشه دوم
flight square	خانه فرار شطرنج
back square	گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
by [with] this method	با این روش
r method	روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method	روش
method	شیوه
method	راه طریقه
method	طرز
method	اسلوب
method	سبک
method	طریقه
method	مسلک
method	متد
method	ایین شیوه
triangular set square	گونیای نقشه کشی
bevel steel square	نقاله
ounce per inch square	اونس اینچ مربع