English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
orientation forces نیروهای دو قطبی- دو قطبی
Other Matches
orientation جهاتیابی
orientation جهتگیری
orientation جهت
orientation سوی
orientation 1-محل یا جهت یک شی . 2-
orientation جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
orientation تمایل
orientation موقعیت
orientation روانه کردن دستگاهها
orientation روانه کردن
orientation راهنمایی
orientation گرایش جهت
orientation جهت یابی
orientation جهت گیری
orientation تعیین جهت
orientation جهتداری
orientation تشخیص موقعیت
orientation اشنایی
orientation توجیه کردن
orientation توجیه
orientation تعیین موقعیت
page orientation موقعیت صفحه
assumed orientation توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
assumed orientation توجیه فرضی
portraint orientation تمایل عمودی
portraint orientation شکل ایستا
solar orientation تعیین موقعیت نسبت به افتاب
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
orientation loss گم گشتگی
space orientation موقعیت یابی فضایی
orientation reflex بازتاب سوگیری
sexual orientation دارایتمایلاتجنسی
landscape orientation تمایل افقی
landscape orientation شکل خوابیده
grain orientation طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
map orientation توجیه نقشه
orientation of fibers نظم و یکنواختی الیاف در نخ
map orientation توجیه کردن نقشه
markovnikoff orientation جهتگیری مارکونیکوفی
sexual orientation گرایش جنسی
forces تحمیل کردن
forces مجبورکردن
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces نافذ
forces قدرت
forces مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces شروع به عمل یا کار
forces پاس بی هدف
forces زور
forces بزور بازکردن
forces مجبورکردن بزورگرفتن
forces مسلح کردن
forces درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces خشونت نشان دادن
forces بردار نیرو
forces شدت عمل
forces عده
forces قوا
forces نفوذ
forces عنف
forces جبر
forces نیرو
forces بی عصمت کردن
forces راندن
forces یکان قسمت نظامی
forces فشار دادن
forces قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces نیروی نظامی
forces وادار کردن
forces بیرون کردن
forces بازور جلو رفتن تحمیل
forces مجبور کردن
marine forces نیروی تفنگدار
market forces نیروهای بازار
market forces عوامل موثردر بازار
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
nato forces نیروهای پیمان ناتو
naval forces نیروی دریایی
naval forces نیروهای دریایی
marine forces تفنگداران دریایی
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces قوای اب خاکی
landing forces نیروهای پیاده شونده
fundamental forces اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
lateral forces نیروهای عرضی
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
nuclear forces نیروهای هستهای
opposing forces نیروهای متخاصم
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
screening forces نیروهای پاسیور
restraining forces نیروهای مهار کننده
resolution of forces تجزیه نیروها
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
polygon of forces بس گوشه نیروها
polygon of forces کثیرالاضلاع نیروها
political forces نیروهای سیاسی
people forces نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
people forces نیروی پایداری
parallelogram of forces متوازی الاضلاع نیروها
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
triangle of forces مثلث نیروها
triangle of forces سه گوشه نیروها
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
system of forces دستگاه نیروها
task forces گروه کار
air forces نیروی هوایی
army forces نیروهای زمینی
army forces نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
assigned forces نیروهای زیر امر
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
armed forces نیروهای مسلح
auxiliary forces قوای کمکی
auxiliary forces نیروی کمکی
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
expeditionary forces قشون استعماری
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
task forces تاسک فورس
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces نیروی اجرای عملیات
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
police forces نیروی انتظامی
police forces نیروی پلیس
police forces دادگاه پلیس
expeditionary forces نیروی اعزامی
blue forces نیروهای خودی
blue forces نیروهای ابی
distribution of forces واگذاری نیروها
enemy forces نیروهای دشمن
forces of production نیروهای تولید
four forces of nature چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces نیروهای خودی
garrison forces نیروهای پادگانی
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces نیروی زمینی
ground forces نیروهای زمینی
irregular forces نیروهای نامنطم
irregular forces نیروهای چریکی
land forces قوای بری
distribution of forces تقسیم نیروها
land forces نیروی زمینی
component forces نیروهای مولفه
composition of forces ترکیب نیروها
combined forces نیروهای مرکب
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
combat forces نیروهای رزمی
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
armed forces courier پیک ارتشی
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
van der waals forces نیروهای وان در والس
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
dipole dipole forces نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com