Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
Other Matches
settlement
واریز
settlement
حل و فصل توافق بنگاه
settlement
مشکن مستعمره
settlement
استقرار
settlement
اسکان
settlement
تصفیه پرداخت
settlement
تصفیه
settlement
تسویه پرداخت
settlement
توافق
settlement
ته نشینی مسکن
settlement
کلنی
settlement
زیست گاه
settlement
نشست
settlement
پرداخت
settlement
تسویه
settlement of disputes
حل اختلاف
settlement of disputes
حل و فصل اختلافات
settlement of the dam
نشست سد
settlement of the foundation
نشست پی گاه
settlement ratio
نسبت نشست
settlement terms
شرایط پرداخت
settlement terms
شرایط تسویه
settlement day
روز تسویه
voluntary settlement
صلح محاباتی
voluntary settlement
صلح غیرمعوض
pacific settlement
حل مسئلهای از طرق مسالمت امیز
settlement of disputes
تسویه منازعات
settlement of credit
تسویه اعتبار
settlement of account
صلح
peaceful settlement
تسالم
peaceful settlement
سازش
marriage settlement
نفقه اطفال
marriage settlement
مهریه
marriage settlement
مهر
judicial settlement
حل اختلاف قضایی
judicial settlement
تسویه قضایی
seat of settlement
محل نشست ساختمان
settlement by abandonment
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
settlement day
روز واریز روز پرداخت
settlement forecast
پیش بینی نشست
settlement of a dispute
رفع اختلاف
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
pacific settlement
تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
amicable settlement
صلح
amicable settlement
سازش
amicable settlement
تسویه دوستانه
amicable settlement
مصالحه
to reach an amicable settlement
دستیافتن به حل و فصل دوستانه
[حقوق]
full and final settlement
تسویه تمام و کمال
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
out of court
داد باخته
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
court of a
محکمه استیناف
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
out of court
محکوم علیه
right court
زمین سرویس سمت راست
court
خواستگاری
court
بارگاه
court
دادگاه افهار عشق
court
حیاط
court
دربار
court
عشق بازی کردن
court
دادگاه
the court above
محکمه بالاتر
court
محکمه
court
زمین ورزشهای محوطهای
peace court
صلحیه
court division
بخش دادگاه
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
service court
محل فرود سرویس اسکواش
service court
محل فرود سرویس
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
court division
دادگاه
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
rear court
انتهای زمین
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
ball is in your court
<idiom>
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
probate court
دادگاه وصایا و ارث
playing court
زمین بازی
police court
ضابطین شهربانی
police court
کلانتری
police court
دادگاه خلاف
police court
محکمه خلاف
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
president of the court
رئیس دادگاه
prize court
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
probate court
محکمه امور حسبی
provost court
دادگاه پادگانی
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
religious court
محکمه شرع
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
right service court
داورسرویسراست
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
centre court
حیاطمیانی
law court
دادگاه قضایی
kangaroo court
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
دادگاه پوشالی
court shoes
رجوع شود به pump
court shoe
رجوع شود به pump
court of law
دادگاه
to have recourse to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to apply to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
kangaroo court
<idiom>
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
base-court
حیات بیرونی
volleyball court
9 در 81 متر
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
tennis court
زمین تنیس
supreme court
دیوان تمیز
supreme court
دیوان عالی کشور
superior court
دادگاه تمیز
superior court
دادگاه عالی
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court
دادگاه بدوی
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
squash court
زمین بازی اسکواش
tennis court
07/32 در59/01 متر
volleyball court
زمین والیبال
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court
دادگاه عبور و مرور
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court
از دستور خارج کردن
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
to pay court
عرض بندی کردن
to court favour
توجه و التفات کسی را طلب کردن
the superme court
دیوانعالی کشور
peace court
دادگاه بخش
disciplinary court
محمکه انتظامی
court order
قرار صادره از دادگاه
court of review
دادگاه تجدید نظر
assize court
محاکم سیار جنایی
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province
دادگاه استان
assize court
دادگاه جنایی
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
change court
تعویض زمین
court of justice
دادگاه
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court procedure
محاکمه
court session
جلسه دادگاه
court of appeal
دادگاه پژوهش
court of appeal
دادگاه عالی محکمه استیناف
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court
بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court
دادگاه جنایی
criminal court
راز و نیاز کردن
criminal court
عشق بازی کردن
criminal court
محکمه جنائی
court yard
حیاط
court tennis
تنیس داخل سالن
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
court of grievances
دادگاه مظالم
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial
دادگاه نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games
بازیهای محوطهای
court card
سرباز
court card
بی بی
court card
صورت :شاه
country court
دادگاه بخش
contempt og court
اهانت به دادگاه
clerk of the court
کاتب
court martiall
دادگاه نظامی
circuit court
دادگاه استیناف
court of first instance
دادگاه بدوی
court of first instance
محکمه بدایت
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
juvenile court
دادگاه نوجوانان
court of first instance
دادگاه شهرستان
court of appeals
دادگاه استیناف
court material
دادگاه نظامی
court martiall
شورای نظامی
circuit court
دادگاه منطقهای
commercial court
دادگاههای صنفی
disciplinary court
دادگاه انتظامی محکمه اداری
out door court
زمین هوای ازاد
magistrates court
دادگاه جنحه
lower court
محکمه تالی
odd court
زمین سرویس سمت چپ
left court
زمین سرویس سمت چپ
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
kangoroo court
دادگاه محلی
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
jurisdiction of the court
صلاحیت دادگاه
martial court
دادگاه نظامی
mid court
وسط زمین
military court
دادگاه نظامی
open court
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com