English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
output buffer میانگیر خروجی
Other Matches
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer حافظه میانی
buffer حافظه موقت
buffer حافظه میانجی
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer میانگیر
buffer سپر
buffer ضربت خور حائل
buffer پرداخت کردن
buffer استفاده از میانگیر
buffer ضربت گیر
buffer دافع اطاق خرج
buffer بافر
buffer محلول تامپون
buffer تامپون
buffer ضربه گیر بالشتک
buffer ماشین لرزنده
buffer امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer chamber اطاق خرج
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer condenser خازن میانگیر
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
buffer duo دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory حافظه میانیگر
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer capacity فرفیت بافر
buffer area ناحیه میانگیر
buffer zone منطقه پیشگیری
buffer zone منطقه تامین
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer body بدنه دافع
buffer zones منطقه پیشگیری
buffer zones منطقه تامین
buffer zones منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer tank تانکرحائل
buffer register ثبات میانگیر
buffer solution محلول بافر
buffer stage مرحله میانگیر
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
disk buffer میانگیر دیسک
disk buffer بافر دیسک
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer میانگیر ارتجاعی
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
keyboard buffer بافر صفحه کلید
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
storage buffer میانگیر انباره
buffer stock موجودی ذخیره
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer stock ذخیره اتکائی
buffer stock تامین ذخیره
buffer stock مواد اولیه ذخیره
buffer stock موجودی احتیاطی
buffer storage انباره میانگیر
buffer storage حافظه میانگیر
buffer state دولت حایل
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
output امکان نمایش اطلاعات میدهد
output کارکرد فرفیت
output برونداد
output تولید
output تولیدی
output برون گذاشت برونگذار
output برون ده
output محصول
output ستانده
output انرژی خروجی
output برون داد
output بازداده
output برونداد محصول
output خروجی
output بازده
output 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output وسیلهای که
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output برونداد بروندهی
output control تنظیم انرژی خروجی
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
output media رسانه خروجی
output channel کانال خروجی
output data داده خروجی
output device دستگاه خروجی
output electrode الکترد خروجی
output pentode لامپ پنج قطبی خروجی
output equipment تجهیزات خروجی
output impedance ناگذرایی خروجی
output impedance امپدانس خروجی
output listing سیاهه خروجی
output meter سنجه انرژی خروجی
output channel مجرای خروجی
output capacitance فرفیت خروجی
motor output توان موتور
motor output قدرت خروجی موتور
national output تولید ملی
maximum output خروجی حداکثر
optimum output تولید بهینه
optimum output تولید مطلوب
output amplifier تقویت کننده خروجی
output area ناحیه
output area خروجی
output area ناحیه خروجی
output bound وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
output bound کران خروجی
output box جعبه فیوز
monopoly output تولید انحصاری
output per head تولید سرانه
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
peak output حداکثر تولید
per capita output تولید سرانه
potential output تولید بالقوه
power output توان خروجی
rate of output نرخ تولید
rate of output میزان تولید
rated output توان نامی
reactor output توان راکتور
tatal output خروجی کل
voice output خروجی صوتی
voice output خروجی به صورت صدا
output devices شیوههایتولید
output jack جکخروجی
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
output voltage ولتاژ خروجی
output variability تغییرات تولید
output unite واحد خروجی
output per head بازده سرانه
output power توان خروجی
output process فرایند خروجی
output rate نرخ تولید
output resonator همنواگر جعبهای خروجی
output routine روال خروجی
output shaft محور خروجی
output speed سرعت خروجی
output stage مرحله خروجی
output state حالت خروجی
output stream مسیل خروجی
output stream نهر خروجی
output transformer مبدل خروجی
output triode لامپ تریود خروجی
output tube لامپ خروجی
marginal output تولید نهائی
actual output دبی موثر
best profit output profit best
effective output خروجی موثر
effective output بازداده موثر
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output بررسی
best profit output محصول در بیشترین مقدارسود
generator output قدرت مولد
actual output بازداده فعال
aggregate output تولید کل
total output تولید کل
average output محصول متوسط
input output ورودی خروجی
increase of output افزایش توان
battery output توان برونداد باطری
graphic output خروجی گرافیکی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output وسیله جانبی
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
cardiac output بازده قلبی
light output خروجی نور
cardiac output برونده قلبی
effective output دبی موثر
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
net output تولید خالص
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com