Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
output routine
روال خروجی
Other Matches
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
امور غیر مهم
routine
روزمره کار عادی
routine
جریان عادی عادت جاری
routine
عادی
routine
امر عادی
routine
معمولی
routine
روال
routine
کار عادی
routine
خط مشی جاری
routine
طریقه عادی
routine
جریان عادی و دایمی
routine
یک سری حرکت ژیمناستیک
routine
روتین
routine
روش جاری
holiday routine
برنامه روز تعطیل
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
library routine
روال کتابخانهای
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال مجموعه ها
loading routine
روال بارکننده
main routine
روال اصلی
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
monitor routine
روال مبصر
master routine
شاه روال
generalized routine
روال کلی
bootstrap routine
روال خود راه انداز
autostart routine
روال اغازگر خودکار
closed routine
روال بسته
canned routine
روال قالب ریزی شده
diagnostic routine
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
diagnostic routine
روال تشخیصی
diagnostic routine
برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine
روال تشخیص
error routine
روال خطا پرداز
executive routine
روال اجرایی
generalized routine
روال تعمیم یافته
production routine
روال تولید
recovery routine
روال ترمیمی
target routine
روال هدف
test routine
روال ازماینده
tracing routine
روال ردیاب
tracing routine
روال رسام
tracing routine
روال ردیابی
utility routine
روال سودمند
routine work
کار تکراری عادی
supervisory routine
روال نافر
daily routine
عادت جاری روزانه
recursive routine
روال بازگشتی
recursive routine
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursive routine
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
relocatable routine
روال جابجاپذیر
routine library
کتابخانه روال ها
routine message
پیام عادی
routine tests
ازمایشهای تک به تک
sevice routine
روال خدماتی
source routine
روال منبع
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
output
داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output
برونداد
output
کارکرد فرفیت
output
امکان نمایش اطلاعات میدهد
output
تولیدی
output
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output
1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output
مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output
وسیلهای که
output
برونداد بروندهی
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
بازده
output
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output
خروجی
output
ستانده
output
تولید
output
برون داد
output
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output
محصول
output
انرژی خروجی
output
برونداد محصول
output
برون گذاشت برونگذار
output
بازداده
output
برون ده
output
ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output data
داده خروجی
output electrode
الکترد خروجی
output equipment
تجهیزات خروجی
output impedance
ناگذرایی خروجی
output impedance
امپدانس خروجی
output listing
سیاهه خروجی
output media
رسانه خروجی
output meter
سنجه انرژی خروجی
guarded output
خروجی حفاظ دار
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
output area
خروجی
output area
ناحیه خروجی
output bound
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
output bound
کران خروجی
output box
جعبه فیوز
output buffer
میانگیر خروجی
output channel
مجرای خروجی
output channel
کانال خروجی
output jack
جکخروجی
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
output control
تنظیم انرژی خروجی
output capacitance
فرفیت خروجی
output area
ناحیه
output pentode
لامپ پنج قطبی خروجی
output unite
واحد خروجی
output variability
تغییرات تولید
output voltage
ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
peak output
حداکثر تولید
per capita output
تولید سرانه
potential output
تولید بالقوه
power output
توان خروجی
output monitor
صفحهنمایشگرخارجی
rate of output
میزان تولید
rated output
توان نامی
reactor output
توان راکتور
output devices
شیوههایتولید
voice output
خروجی به صورت صدا
voice output
خروجی صوتی
tatal output
خروجی کل
output tube
لامپ خروجی
output triode
لامپ تریود خروجی
output per head
تولید سرانه
output per head
بازده سرانه
output power
توان خروجی
output process
فرایند خروجی
output rate
نرخ تولید
output resonator
همنواگر جعبهای خروجی
output voltage
ولتاژ خروجی
output shaft
محور خروجی
output speed
سرعت خروجی
output stage
مرحله خروجی
output state
حالت خروجی
output stream
مسیل خروجی
output stream
نهر خروجی
output transformer
مبدل خروجی
rate of output
نرخ تولید
effective output
بازداده موثر
best profit output
profit best
effective output
دبی موثر
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output
بررسی
input/output
مدیریت و کنترل میکند
input/output
وسیله جانبی
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
battery output
توان برونداد باطری
average output
محصول متوسط
output device
دستگاه خروجی
effective output
خروجی موثر
actual output
دبی موثر
actual output
بازداده فعال
generator output
قدرت مولد
graphic output
خروجی گرافیکی
aggregate output
تولید کل
increase of output
افزایش توان
input output
ورودی خروجی
total output
تولید کل
cardiac output
بازده قلبی
cardiac output
برونده قلبی
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
optimum output
تولید بهینه
net output
تولید خالص
marginal output
تولید نهائی
motor output
توان موتور
motor output
قدرت خروجی موتور
maximum output
خروجی حداکثر
monopoly output
تولید انحصاری
best profit output
محصول در بیشترین مقدارسود
light output
خروجی نور
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
output amplifier
تقویت کننده خروجی
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
national output
تولید ملی
optimum output
تولید مطلوب
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com