English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English Persian
oxygen extraction جذب اکسیژن
Other Matches
extraction عصاره گیری
extraction تقطیر کشش
extraction اقتباس اصل
extraction ریشه
extraction بیرون کشیدن
extraction خارج کردن
extraction عصاره
extraction اصل ونسب
extraction استخراج
extraction خلاصه
extraction مستخرجه از
extraction عمل اخراج در عمل سلاح
extraction parchute چتر بارریزی از هواپیما
extraction parchute چتر پرتاب باز
extraction of copper استخراج مس
extraction of bitumen استخراج قیر
copper extraction برون کشیدن مس
copper extraction استخراج مس
extraction point محل استخراج
extraction solvent حلال استخراج کننده
extraction thimble انگشتانه استخراج
extraction zone منطقه پرتاب بار
feature extraction استخراج خصیصه
gravity extraction بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
water extraction آبکشی
silver extraction استخراج نقره
water extraction آبگیری [پس از شستشو]
air extraction پرتاب بار
air extraction پرتاب بار از هواپیما
acid extraction استخراج اسیدی
continuous extraction apparatus دستگاه استخراج پیوسته
solvent extraction unit واحداستخراجحلال
oxygen O :symb
oxygen گاز اکسیژن
oxygen هوادادن
oxygen اکسیژن
oxygen اکسیژن دار
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
practical extraction and report language زبان برنامه نویسی مفسر
oxygen debt بدهی اکسیژن
oxygen cylinder سیلندراکسیژن
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygen carrier اکسیژن بر
oxygen cylinder مخزن اکسیژن
oxygen debt وام اکسیژن
oxygen deficit کمبود اکسیژن
oxygen deficit کسر اکسیژن
oxygen valve شیراکسیژن
oxygen mask ماسکاکسیژن
oxygen bridge پل اکسیژنی
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
atmospheric oxygen اکسیژن هوا
oxygen indicator اکسیژنیدک
oxygen ration نسبت اکسیژن
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
liquid oxygen اکسیژن مایع
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
oxygen acid اکسی اسید
oxygen acid اسید اکسیژن دار
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
acyl oxygen fission گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
oxygen control handle دستهکنترلاکسیژن
liquid oxygen tank مخزناکسیژنمایع
oxygen converter steel فولاد ال دی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
oxygen steelmaking process فرایند فولادسازی اکسیژنی
liquid oxygen tank baffle مخزناکسیژنمایعبیمصرف
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
continuous flow oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com