English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English Persian
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نافم اهنگ حرکت
Search result with all words
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نافم اهنگ حرکت
Other Matches
setter یک مسابقه
setter جواهر نشان حروف چین
setter قرار دهنده
setter سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setter گذارنده
setter پاس دهنده
trend-setter بدعت گذار
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
type setter حروف چین
bone setter شکسته بند
english setter نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
fuse setter ماسوره بند
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
trend-setter رواج دهنده
trend-setter پیشگام
jet-setter عضویازJet-Setting
trend-setter باب کننده
to keep pace with any one باکسی برابرقدم زدن
To keep pace with someone. پا به پای کسی رفتن
to keep pace with something <idiom> با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
to pace off باگام برداری شمردن
to pace off با گام شماری جدا کردن
to keep pace with any one گام های برابرباکسی برداشتن
keep pace <idiom> سریع السیر رفتن
pace حفظ توان
pace با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
pace پیمودن
pace باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
pace گام زدن
pace سرعت
pace شیوه تندی
pace خرامش
pace قدم
pace گام
pace سرعت حرکت
pace قدم زدن
pace اهنگ حرکت
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace سکو
pace شاه نشین
pace شیوه گام برداشتن
pace یورتمه رفتن
at walking pace با سرعت پیاده روی
to pace the web پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
half-pace شاه نشین نیم گرد
snail's pace <idiom> حرکت آهسته روبه جلو
At a leisrely pace. خوش خوشک ( آرام سلانه سلانه )
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
To quicken ones pace . قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
requiescat in pace روحش ارام یا روانش شادباد
half pace تخت گاه
half pace شاه نشین
foot pace قدم آهسته
foot pace سکو
foot pace پله
change of pace جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
at a slow pace اهسته
pace-setters نافم اهنگ حرکت
half pace سکو
set the pace پیشقدم شدن
pull the pace جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
personal pace اهنگ فردی
pace of the green سرعت گوی
pace maker پیشقدم
pace maker راهنما
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
pace car اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
medium pace bowler توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com