English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English Persian
pair of gears زوج چرخ دنده
Other Matches
gears ادوات
gears افزار
gears الات جامه
gears کردن اماده کارکردن
gears پوشانیدن
gears جعبه دنده
gears ابزار وسایل لباس مخصوص
gears انتقال دادن
gears اسباب لوازم
gears مجموع چرخهای دنده دار
gears چرخ دنده
gears پوشش دنده دار
gears دنده
reverse gears دنده معکوس
cut gears دندانهای بریدن
transposing gears چرخ دندههای تبدیل دور
cut gears دندانه دندانه کردن
to pair off دو نفر دو نفر کردن [برای کاری یا در جشنی]
one pair یکجفت
to pair off رفتن
to pair off جفت جفت گذاشتن دوبدوگذاشتن
au pair خدمت تهاتری
au pair وابسته به مبادلهی خدمت
to pair off دوتادوتا
to pair off جفت کردن [برای کاری یا در جشنی]
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
pair جفت کردن
pair زوج
pair جفت شدن
pair جور کردن وشدن
pair جفت کردن وشدن
pair جفت
pair هرچیز دو جزئی
pair زن و شوهر
ordered pair زوج مرتب [ریاضی]
stereoscopic pair زوج استروسکپی
to go up one pair of stairs یک اشکوب
to go up one pair of stairs بالارفتن
vector pair زوج برداری
coxless pair کایاکدونفرهمراهراهنما
twisted pair جفت پیچیده شده
ordered pair زوج مرتب [ریاضی]
coxed pair کایاکدونفره
stereoscopic pair زوج برجسته بینی
ion pair زوج یون
ordered pair جفت مرتب
contact pair زوج اتصال
electron pair زوج الکترون حفره
electron pair زوج الکترون
pair interactions بر هم کنشهای زوجی
pair oar کرجی دو پارویی
pair of compasses پرگار
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
pair royal سه برگ یکجور
pair royal سه سر سه طاس یکجور
pigeon pair پسر ودختر دوقولو
pigeon pair پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
small pair of compasses پرگاره
double pair royal چهارطاس یکجور
double pair royal چهار برگ یکجور
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
acid base pair زوج اسید- باز
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
lone pair electron زوج الکترون ناپیوندی
electron pair bond پیوند زوج الکترون
inert pair effect اثر زوج بی اثر
input pair of terminals زوج ترمینالهای اولیه
lone pair electron زوج الکترون تنها
twisted pair cable کابل زوج بهم پیچیده
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
unshielded twisted pair cable مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
A pair of shoes (gloves,socks). یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com