Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
central control panel
مرکز کنترل
central control panel
تابلوی مرکزی کنترل
control panel
تابلوی کنترل
control panel
صفحه کنترل
control panel
تابلوی فرمان
control panel
پانل مخصوص نصب کنترل ها
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control panel device
ابزار تابلوی کنترل
Other Matches
panel
قاب تختهای قاب تزئینی
panel
صورت اسامی اشخاص
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
ورقه درپوش
panel
پانل
panel
نقاشی روی چوی
panel
تابلوی برق
panel
تخته کوبیدن
on the panel
جزوصورت گرفته
on the panel
ثبت شده
panel
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panel
چاپگر
panel
تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panel
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel
یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
panel
جعبه کلیدبرق
panel
صفحه نمودارجعبه سویچها
panel
صفحه کلید
panel
قاب عکس
panel
قاب سقف
panel
قطعه
panel
هیئت تشک پالان
panel
صفحه
panel
تابلو
panel
هیئت
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
صفحه تقسیم برق
panel
پرده شبکه مخابرات
panel
میزگرد
panel
قاب گذاردن حاشیه زدن به
panel
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel
قطعه مستطیلی شکل
panel
پرده مخابرات
modesty panel
صفحهحفظعفت
ceiling panel
لقط
built in panel
تابلوی نصب
the panel of a door
تنکه در
to panel a door
تنکه بدر گذاشتن
panel work
تنکه سازی
trim panel
آرایندهتختهمیانی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
plywood panel
تخته چندلا
patch panel
تابلوی سرهم بندی
panel work
تخته کوبی
to panel a dress
جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
data panel
دکمهاطلاعات
solar panel
پهنهی آفتابگیر
access panel
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
scuttle panel
صفحهحبله
back panel
صفحه عقبی
radiator panel
صفحهرادیاتور
veneer panel
صفحه روکش
photovoltaic panel
تابلویقدرتزاینوری
panel truck
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
middle panel
قابچوبیمیانی
side panel
حاشیهکناری
touch panel
صفحه حساس به تماس
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
sail panel
صفحهقایقرانی
panel wall
اگین دیوار
panel truck
بارکش کوچک موتوری
marking panel
پرده علامت گذاری مین
marking panel
پرده شناسایی
marking panel
پرده مخابرات
maintenance panel
تابلوی نگهداشت
signal panel
پرده مخابرات
graphic panel
تابلو نگارهای
fuse panel
پانل فیوز
fuse panel
تابلوی فیوز
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
front panel
تابلوی جلو دار
feeder panel
تابلوی تغذیه
drapery panel
چین پرده ای
door panel
بخش مسطح درب
distribution panel
تابلوی توزیع
operating panel
تابلوی عملکرد
panel board
تابلوی برق
panel screen
صفحه
panel interview
مصاحبه میزگرد
panel house
جنده خانه
panel formwork
قالببندی پیاده شونده
panel formwork
تخته قالب بندی بتن
panel discussion
بحث میزگرد
panel cutout
فیوز تابلو
panel code
علامت رمزپرده شناسایی
panel code
کد پرده مخابرات
panel box
جعبه تابلو
solar cell panel
صفحهباطریخورشیدی
electrical connection panel
صفحهاتصالبهبرق
switch board panel
تابلو کلید
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
video connection panel
صفحهاتصالبهنمایشگر
overhead switch panel
صفحهکلیدبالایسر
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
بازرسی
control
واپاد
control
بازدید
control
بازرسی نظارت جلوگیری
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
self-control
خودگردانی
self control
قوه خودداری
self control
کف نفس
self control
مسک نفس
self control
خودداری
control
نظارت کردن تنظیم کردن
self-control
خودداری
control
کنترل کردن
self-control
خویشتنداری
control
فرمان
control
کنترل بازبینی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
نظارت
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
کاربری
control
نظارت و ممیزی کردن
control
مهار
control
کنترل کردن مهار کردن
control
کنترل
control
اختیار
control
توپزن دقیق
control
بازرسی کردن
control
نظارت کردن
control
کنترل کردن فرمان
intensity control
پیچ رنگ
indirect control
کنترل غیرمستقیم
input control
کنترل ورودی
image control
کنترل تصویر
ignition control
کنترل احتراق
shading control
پیچ فام
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
از عهده من خارج است
It is beyond my authority(control).
اینکار از اختیار من خارج است
wiper control
سیستمبرفپاککن
monetary control
کنترل پولی
mixture control
کنترل مخلوط
minor control
کنترل کم
minor control
کنترل ضعیف
intensity control
کنترل شدت
material control
کنترل مواد
inventory control
کنترل موجودی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
manual control
کنترل دستی
monetary control
نظارت پولی
magnetci control
کنترل فرمان مغناطیسی
loop control
کنترل حلقه زنی
load control
تنظیم با بار خارجی
manpower control
کنترل نیروی انسانی
linearity control
نافم خطی
line control
کنترل خط
light control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
lighting control
کنترل روشنایی
lift control
کنترل اسانسور
lever control
کنترل اهرمی
level control
کنترل سطح
lateral control
کنترل در عرض جبهه
lateral control
کنترل جانبی
error control
کنترل خطا
hue control
پیچ فام
damage control
اسیب گیری
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control
کنترل ارز
exchange control
نظارت ارز
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
کنترل ارزی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
remote control
ریموت کنترل
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
fighter control
کنترل شکاریها
fighter control
کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control
اطفاء حریق
erosion control
جلوگیری از فرسایش
data control
کنترل داده ها
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
digital control
کنترل دیجیتالی
direct control
کنترل مستقیم
disaster control
روش کنترل سوانح
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
identity control
بررسی هویت
electric control
کنترل الکتریکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire control
سیستم کنترل اتش
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
frequency control
کنترل فرکانس
remote control
فرمان از راه دور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com