Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (6 milliseconds)
English	Persian
panic grass	گاورس
panic grass	جاورس
Other Matches
panic	در بیم وهراس انداختن
panic	وحشتزدگی
panic	هراس وحشت زده کردن
panic	دهشت
panic	اضطراب و ترس ناگهانی
panic	وحشت
panic-stricken	وحشتزده
panic struck	وحشت زده
panic buying	خریدعمدهازترسآمدنقحطی
panic struck	دست پاچه بی جهت سراسیمه
panic stricken	وحشت زده
panic stricken	دست پاچه بی جهت سراسیمه
panic-stricken	دست پاچه
panic monger	کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
Don't panic!	هراس نکن!
push the panic button <idiom>	از ترس قلبش فرو ریخت
To lose onehead . To get into a panic.	دست پاچه شدن
grass	علف
to go to grass	زمین خوردن
grass	چمن
saw grass	ساق تیز
grass	ماری جوانا
grass	سبزه
grass	با علف پوشاندن
grass	چریدن علف خوردن
grass	زمین چمن
grass	چمن مسیر اسبدوانی
grass	چراندن
grass	چمن زار کردن
to go to grass	بچرارفتن
tussock grass	علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
star grass	هر نوع گیاه گل ستارهای
to put to grass	بچراسردادن
to send to grass	زمین زدن
to send to grass	بچرافرستادن
to put to grass	چراندن
twitch grass	تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
twitch grass	جمع شدن بهم کشیدن
snake in the grass <idiom>	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
By the green grass .	کنار چمن های سبز وخرم
twitch grass	منقبض شدن
pampas grass	علف پامپاس
couch grass	مرغ
couch grass	بیدگیاه
wheat grass	چمن مرغ
viper's grass	سفورجنه سیاه
viper's grass	بلقک
twitch grass	کشش حرکت یا کشش ناگهانی
twitch grass	سرکوفت دادن
twitch grass	پیچاندن
twitch grass	گره زدن فشردن
as green as grass <idiom>	کم تجربه و ناشی
snake in the grass	خطر نزدیک دوست دو رو
snake in the grass	خطر محتمل
grass skiing	اسکی روی چمن
grass plot	سبز
grass plot	چمن
grass machine	ماشین چمن زنی
grass green	رنگ سبز چمنی
french grass	اسپرس
cow grass	شبدرسگ
goose grass	گورکک
goose grass	رشدوک
goose grass	علف ماست
grass roots	کف زمین
grass roots	اساس
grass roots	اجتماع محلی منشاء
grass snake	مارحلقه دار
grass thatch	سقف گالیپوش
grass tree	نوعی زنبق استرالیایی
salt grass	علف شوره زار
grass widow	فاحشه
onion grass	یکجور جو وحشی
meadow grass	علف چمنی
lemon grass	گربه دشتی
lemon grass	گور گیاه
grass widower	مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
joint grass	علف ماست
joint grass	علف پنیر
joint grass	غالیون اصل
grass widow	زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
i lay on the grass	روی علف دراز کشیدم
to cut grass close	علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
The grass is greener on the other side of the hI'll.	مرغ همسایه غازه
let grass grow under one's feet <idiom>	زیرپای کسی علف سبز شدن
grass is always greener on the other side <idiom>
While the grass grows the cow starves . <proverb>	تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb>	مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com