English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
paper punch کاغذسوراخکن
Search result with all words
paper tape punch منگنه کن نوار کاغذی
paper tape punch منگنه نوار کاغذی
punch paper tape نوار کاغذی منگنه
Other Matches
punch بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch پانچ
punch ضربه با مشت
punch وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch سوراخ ایجاد کردن
punch-up زد و خورد
punch-up بزن بزن
punch-up کتک کاری
zero punch سوراخ صفر
y punch سوراخ کارت ستونی .
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
punch توپ را با مشت زدن
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch سوراخ کن
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch کوتاه قطور
punch مشت
punch ضربت مشت قوت
punch استامپ
punch مهر
punch مشت زدن بر
punch سوراخ کردن
punch پهلوان کچل
punch منگنه کردن سوراخ کردن
punch منگنه
punch مهر کردن سوراخ
punch position موضع منگنه
punch position محل منگنه
punch press پرس منگنه
punch room اطاق منگنه زنی
ticket punch بلیت سوراخ کن
multiple punch منگنه چندگانه
punch the ball مشت کردن دروازه بان
control punch منگنه کنترلی
control punch پانچ کنترلی
punch-ups زد و خورد
punch-ups بزن بزن
chadless punch منگنه بی خرده کاغذ
center punch مرکز سوراخ
punch and pattern سوراخوحککردن
punch card برگ منگنه
punch card کارت منگنه
as ptoud as punch بسیار متکبر و از خود راضی
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
milk punch مشروبات مخلوط با شیر وقند
punch plier انبر منگنه کاری
calculating punch پانچ محاسباتی
card punch کارت منگنه کن
card punch دستگاه کارت منگنه
center punch سنبه نشان
punch-ups کتک کاری
to punch a hole in سوراخ کردن
zone punch سوراخ دسته بندی
gang punch منگنه دسته جمعی
gang punch منگنه گروهی
twelve punch سوراخ سطر دوازدهم
twelve punch منگنه سطر دوازدهم
hollow punch سمبه منگنه
wad punch سنبه
numeric punch منگنه عددی
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
reproducting punch منگنه تجدیدشده
reproducting punch منگنه تولید شده
digit punch منگنه رقمی
double punch منگنه مضاعف
draw punch منگنه کششی
lever punch منگنه اهرمی
tape punch نوار منگنه کن
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
punch-drunk گیجی
punch-drunk سر بههوایی
punch-drunk مشت مستی
kindey punch ضربه خطا به پشت
punch hole گودالسوراخ
He has a strong punch. ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
To punch . To box . مشت زدن
You beat me to the punch. تو از من سریعتر بودی.
punch line لب مطلب
punch line جمله اساسی واصلی
punch-line لب مطلب
punch-line جمله اساسی واصلی
punch-lines لب مطلب
punch-lines جمله اساسی واصلی
center punch مرکز منگنه
printing punch منگنه کن با قابلیت چاپ
pull a punch در موقع ضربه دست را کشیدن
punch ball گلابی تمرین بوکس
beat someone to the punch (draw) <idiom> قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
to punch in [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
punch card machine ماشین کارت منگنه
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
Punch and Judy shows نمایش خیمه شب بازی
to punch out [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Punch and Judy show نمایش خیمه شب بازی
oval faced chaser punch قلم خوشه
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper اوراق
paper ورق کاغذ
paper ورقه
on paper ازروی حساب یا قلم و کاغذ بافرض
paper جواز پروانه
paper مقاله
paper روزنامه
paper کاغذ
paper روی کاغذ نوشتن
paper اوراق بهادار
paper سفته برات
paper محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper چاپ کردن
paper روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
paper وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper روی کاغذاوردن
paper درکاغذ پیچیدن
paper ورقه مشخصات کشتی
plotting paper کاغذ نقشه کشی
the daily paper جریده یومیه
paper work کارنوشتنی
tar paper کاغذ قیر اندود
plotting paper کاغذشطرنجی
the daily paper روزنامه
test paper کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
paper work تکالیف درسی
test paper ازمون برگ
paraffined paper کاغذ پارافینی
plain paper کاغذ بی نقش
plain paper کاغذ ساده
parchment paper کاغذ پوستی
roll paper کاغذ لولهای
sand paper کاغذ سنباده
sand paper کاغذ سنباده زدن به
satined paper گاغذ مهره کشیده
scratch paper کاغذ یادداشت
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
send in one's paper استعفای خود را دادن
single name paper سفته دارای یک امضاء
rag paper کاغذی که ازپارچه بسازند
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
parcel paper یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
paper work کار روی کاغذ
ballot paper ورقهرایگیری
sheet of paper برگهکاغذ
paper trays سینیکاغذ
paper tray سبدمخصوصکاغذ
paper support ورقه
paper support پشتیبان
paper in reserve کاغذذخیرهای
paper guide راهنمایورقه
paper fasteners اتصالدهندهکاغذ
paper clamp گیرهورقه
cartridge paper کاغذ مخصوصنقاشی
cigarette paper کاغذ سیگار
greaseproof paper صفحهضدگریس
paper cup لیوان کاغذی
paper plate بشقاب کاغذی
It is only a scrap of paper . یک تیکه ورق پاره است
writing paper کاغذمرغوبمخصوصنوشتننامه
wrapping paper کاغذکادو
silver paper کاغذفویلشده
paper round فردیکهدریکمسیرخاصبهدرخانههاروزنامهمیرساند
lavatory paper کاغذتوالت
Green Paper برگهنظرخواهی
paper catcher جایورق
paper bail ضامنورقه
wall paper کاغذ دیواری
vellum paper کاغذمهره کشیده
varnish paper کاغذ لاک دار
useless paper کاغذ بیمصرف
two reams of paper دو بند کاغذ
tons of paper خروارها کاغذ
to paste something with paper کاغذ روی چیزی چسباندن
to commit to paper نوشتن ثبت کردن
to commit to paper روی کاغذاوردن
tissue paper دستمال کاغذی نازک
waxed paper کاغذ مومی
working paper ورقهء استخدام کارگر
working paper تعرفهء کار
correction paper غلطگیرنواری
paper tigers پهلوان پنبه
paper tigers ببر کاغذی
paper tiger پهلوان پنبه
paper tiger ببر کاغذی
paper clip گیرهی کاغذ
paper boys روزنامه رسان
paper boys روزنامه فروش
paper boy روزنامه رسان
paper boy روزنامه فروش
the paper is written all over همه جای کاغذ نوشته شده است که
paper work نوشته
kraft paper کاغذ ضخیم
paper-knife کاغذ بر
fish paper عایق کاغذی
filter paper کاغذ صافی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com