English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
Other Matches
patron مشتری
patron ولینعمت
patron نگهدار پشتیبان
patron مشتری یا ارباب رجوع
patron حافظ
patron حامی
patron saints امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saint امام یا شخص مقدس حامی شخص
our esteemed patron حامی محترم ما
driven گردنده
driven رانده
driven رانده شده
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
self driven خودرو
self driven خود کار
driven معماری کامپیوتر که دستورات یک بار اجرا می شوند و ترتیب کنترل دریافت میشود
driven انجام شده توسط چیزی
driven well چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
even driven program برنامه رویدادی
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
gasoline driven محرکه بنزینی
interrupt driven وقفه گرا
driven pile شمع کوبیده
menu driven فهرستی
menu driven گزینشی
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
menu driven software نرم افزارهای فهرست گرا
menu driven program برنامه بافهرست انتخاب تنظیم شده
power driven vessel یگان شناور موتوری
menu driven program برنامه منودار
command driven software نرم افزار فرمان گرا
acquisition کسب سود
acquisition پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisition جمع آوری داده در مورد یک موضوع
acquisition کسب کردن
acquisition هدف یابی
acquisition کشف
acquisition گرفتن به دست اوردن
acquisition استفاده
acquisition تملک
acquisition تحصیل
acquisition فراگیری
acquisition مالکیت
acquisition اکتساب
diesel driven generation set دستگاه محرکه دیزلی
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
knowledge acquisition کسب معلومات
acquisition radar رادار هدفیاب
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
data acquisition اکتساب داده ها
data acquisition اکتساب داده
date of acquisition تاریخ خریداری
knowledge acquisition آگاهی یابی
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
acquisition authority اجازه خرید
acquisition radar رادار هدفیابی
knowledge acquisition دانشیابی
acquisition of unclaimed property حیازت مباحات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com