English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
peer group گروه همسالان
Other Matches
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
peer to peer network شبکه همتا
peer to peer network شبکه همراه به همراه
peer قرین
peer همتا
peer همشان عضو مجلس اعیان
peer رفیق
peer برابرکردن
peer هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peer رسیدن
peer برابر بودن با
peer بدقت نگریستن
peer to each other برابر با یکدیگر
peer to each other مانند همدیگر
peer to each other قرین یکدیگر
peer هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer عضو مجلس اعیان
peer هما ل
peer نمایان شدن بنظررسیدن
peer باریک شدن
peer با دقت نگاه کردن
peer صاحب لقب اشرافی
peer جفت
life peer عنوان
peer groups گروه همسالان
life peer لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
peer of the realm نجیبزاده
peer rating درجه بندی همسالان
out group برون گروه
group گروه رزمی
we group گروه خودی
group جمع شدن
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group دسته دسته کردن
group جمعیت گروه بندی کردن
group انجمن
group گروه
group دسته
t group گروه حساسیت اموزی
t group گروه T
group ناوگروه
in group گروه خودی
group جمع اوری چندین چیز با هم
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group شیعه
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group حزب
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group جمع کردن چندین وسیله با هم
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
infinite group گروه نامتناهی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group گروه ترک کننده
marginal group گروه حاشیهای
membership group گروه عضویت
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
norm group گروه هنجار
open group گروه باز
local group گروه محلی
group velocity سرعت گروهی
group norms هنجارهای گروهی
group membership عضویت گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group interview مصاحبه گروهی
group index اندیس گروه
group index شاخص گروه
group identification همانند سازی گروهی
group of targets گروه اماجها
group of targets گروه هدفها
group theory نظریه گروهی
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group separator جداساز گروه
group selector سلکتور گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing چاپ گروهی
group pressure فشار گروهی
group frequency بسامد گروهی
business group شرکت سهامی [شرکت]
splinter group گروهجداییطلب
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
selected group گروه گزیده
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
product group کالاهی مشابه
primary group گروه نخستین
point group گروه نقطهای
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group گروه جانبی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group گروه معیاریابی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
phosphoryl group گروه فسفریل
criterion group گروه ملاک
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance پراکنش میان گروهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
attack group گروه تک
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
commutative group گروه جابجاپذیر
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
carboxylic group کروه کربوکسیلی
carbonyl group گروه کربونیل
artillery group گروه توپخانه
army group گروه ارتش
armor group گروه زره تانک
acid group گروه اسیدی
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
blood group گروه خون
blood group تعیین کردن
blood group گروه خونی
pressure group گروه فشار
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
armor group گروه زرهی
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
alkyl group گروه الکیل
air group گروه هوایی یک ناو
air group گروه هوایی
aiming group دستگاه مثلث گیری
aiming group عوامل مثلث گیری
age group گروه سالخور
dead group زاویه بیروح
group analysis تحلیل گروه
group atmosphere جو گروهی
age group گروه سنی
group acceptance پذیرش گروهی
gas group گروه گاز
functional group گروه عاملی
formal group گروه رسمی
feeding group قسمت خوراک دهنده
feeding group گروه تغذیه کننده
group captain سرهنگ هوایی
group casting ریخته گری
group casting ریخته گری گروهی
group factors عاملهای گروهی
group dynamics پویش گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive محرکه گروهی
group discussion بحث گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion سرایت گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
experimental group گروه ازمایشی
encounter group گروه رویارویی
detail group دسته ماموربیگاری
detail group قسمت بیگاری
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
end group گروه انتهایی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
dead group زمین بیروح
entry group گروه واجد شرایط
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entering group گروه وارد شونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com