English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
Other Matches
permit اجازه دادن
to permit somebody something به کسی اجازه چیزی را دادن
permit me to say اجازه دهید بگویم
permit پروانه پته
permit جواز
permit مجاز کردن
permit رواکردن
permit ندیده گرفتن
permit پروانه جواز
permit اجازه
permit of residence پروانه اقامت
permit of residence جواز اقامت
building permit پروانه ساختمان
to permit oneself بخود اجازه دادن
to permit oneself اجازه خواستن
permit holder صاحب جواز
residence permit جواز اقامت
residence permit پروانه اقامت
write permit ring چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
student residence permit جواز اقامت دانشجوئی
permanent residence permit جواز اقامت دائمی
goods جنس
goods کالا
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
available goods کالاهای موجود
goods اجناس
goods امتعه
goods کالاها
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
secondhand goods کالاهای دست دوم
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods مواد تولیدی
prohibited goods اشیاء ممنوع
perishable goods perishables
mixed goods کالاهای مختلط
merit goods کالاهای ایده ال
merit goods کالاهای مطلوب
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
investment goods کالاهای سرمایهای
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
narrow goods کاذی باریک
narrow goods نوار قیطان
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
inwards goods کالاهای وارداتی
smuggled goods کالای قاچاق
manufactured goods کالایکارخانهساز
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
Contraband goods. کالای قا چاق
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
transport of goods حمل و نقل بار
substandard goods اجناس بنجل
transport of goods رفت و آمد بار
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods اموال مسروقه
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
stolen goods مال مسروقه
stolen goods کالای مسروقه
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
capital goods دارایی ثابت
competitive goods کالاهای مورد رقابت
complementary goods کالاهای مکمل
dress goods قماشهای زنانه
discount of goods تخفیف روی کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
dry goods خشکبار
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
consumer goods کالای مصرفی
acceptance of goods قبول کردن کالا
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
dry goods اجناس خشک
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
heavy goods ماشین الات سنگین
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
hard goods اجسام سخت
hazardous goods کالاهای خطرناک
hazardous goods امتعه خطرناک
heavy goods کالاهای سنگین
heavy goods محصول صنایع سنگین
goods receiving کالاهای درحال تحویل
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
durable goods کالاهای بادوام
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
goods on consignment کالاهای امانی
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
fancy goods کالاهای تجملی
final goods کالای نهائی
final goods کالا برای مصرف نهائی
finished goods کالاهای ساخته شده
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
finished goods کالاهای اماده فروش
fate of goods وضعیت کالا
mass production of goods تولید توده وار کالا
labor intensive goods کالاهای کاربر
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
mass production of goods تولید انبوه کالا
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
man made goods کالاهای ساخت بشر
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
goods received note برگه دریافت کالا
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
receiver of stolen goods مال خر
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com