Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
personal income
درامد شخصی
personal income
درامد سرانه
Search result with all words
disposable personal income
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
personal income tax
مالیات بر درامد شخصی
personal disposable income
درامد قابل تصرف شخصی
Other Matches
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
it is personal to himself
مال شخص اوست
personal
مربوط به کسی
personal right
حقوق فردی
personal
منقول
personal
شخصی
personal
خصوصی
personal
حضوری مربوط به شخص
personal
آدرس ها و یادداشتها
personal
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal
شماره تلفن ها
personal
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
personal
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal
منقول خصوصی
personal right
حقوق شخصی
to become personal
وارد شخصیات شدن
personal
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
It's for my personal use.
برای استفاده شخصی است.
personal
حضوری
personal
وسیلهای
personal remarks
انتقادات شخصی
personal status
احوال شخصیه
personal action
دعوی منقول
personal property
مایملک شخصی
personal surety
کفیل
personal property
دارایی شخصی منقول
personal remarks
اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
personal surety
کفالت
personal representative
امین ترکه
personal salute
تیر سلام برای افراد
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
personal error
خطای شخصی
personal saving
پس انداز شخصی
personal service
خدمت شخصی
personal requirment
حوائج شخصی
personal service
ابلاغ شخصی
personal requirment
احتیاجات شخصی
personal staff
ستاد شخصی
personal representative
مدیر ترکه
personal property
اموال شخصی
personal error
خطاهای شخص
personal duty
واجب عینی
personal duty
فرض عینی
personal distribution
توزیع درامد فردی
personal constructs
سازههای شخصی
personal computing
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
personal computing
محاسبات شخصی
personal chattels
دارایی شخصی منقول
personal chattels
دارایی منقول
personal appearance
وضع فاهر
personal affairs
امور شخصی
personal error
خطاهای انفرادی افراد
personal exemptions
معافیتهای شخصی
personal tempo
اهنگ فردی
personal pace
اهنگ فردی
personal ownership
مالکیت شخصی
personal outlays
هزینههای شخصی
personal motive
غرض شخصی
operations personal
پرسنل عملیات
personal microcomputer
computer personal
personal interest
نفع شخصی
personal influence
نفوذ شخصی
personal identity
هویت شخصی
personal foul
خطای بدنی به حریف
personal action
دعوی شخصی
personal state
دارایی منقول
personal communications
ارتباطاتشخصی
personal pronouns
ضمائر شخصی
personal computer
کامپیوتر شخصی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal stereo
واکمن WalkMan
personal effects
لوازم شخصی
personal pronoun
ضمیر شخصی
personal computers
کامپیوتر شخصی
personal staff
ستاد خصوصی فرمانده
personal service utility
کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
personal service utility
عرضه سرانه کار
personal knowledge of the judge
علم قاضی
personal computer (view from above)
کامپیوترشخصی
ibm personal computer at
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
personal identification number
شماره شناسایی شخصی
ibm personal system/
IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
ibm personal computer xt
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
personal information manager
برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
personal deposit fund
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
ibm personal computer
IBکامپیوتر شخصی
ibm personal computer system/
کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
blue chip personal computer
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
personal radio cassette player
رادیووضبطصوتشخصی
woodworth personal data sheet
پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
edward's personal preference schedule
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
income
ورودیه جدیدالورود
income
درامد
income
جریان
income
ریزش فهور
income
عایدات
income
دخل
income
عواید
income
عایدی
mean income
درامد متوسط
income
مهاجر واردشونده
his income
هر چه درامد داردخرج میکند
but for income
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
unearned income
درامد ازمبنایی جز کار
present income
درامد حال
a modest income
درآمدی متوسط
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
relative income
درامد نسبی
psychic income
درامد بی دردسر
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
psychic income
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income
درامد واقعی
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
rental income
درامد ناشی از اجاره بها
present income
درامد جاری
stream of income
جریان درامد
income support
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
windfall income
درامد باد اورده
wage income
درامدمربوط بکار
wage income
درامد بشکل دستمزد
unearned income
درامد باد اورده
transitory income
درامدموقتی
transitory income
درامد انتقالی
transfer income
درامد انتقالی
total income
درامد کل
income tax
مالیات بر درامد
the p of income to expenses
نسبت درامدبه هزینه
redistribution of income
توزیع دوباره درامد
temporary income
درامد موقتی
taxable income
درامد مشمول مالیات
supplementary income
درامد تکمیلی
income forgone
درامد صرف نظر شده
flow of income
جریان درامد
fixed income
درامد ثابت
economic income
درامد اقتصادی
earned income
درامدحاصله از کار
earned income
درامدکسب شده
earned income
درامد تحصیل شده
income distribution
توزیع درامد
distribution of income
توزیع درامد
disposable income
درامد دریافتی
flow of income
گردش درامد
gross income
درامد ناخالص
income effect
تناسب خرید با درامد
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income determination
تعیین درامد
income and expenditure
درامد و هزینه
income analysis
تحلیل درامد
income accounts
حساب های درآمد
imputed income
درامد انتسابی
imputed income
درامد ضمنی
income tax
مالیات برعایدات
disposable income
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
درامدقابل استفاده
income taxes
مالیات برعایدات
income taxes
مالیات بر درامد
actual income
درامد واقعی
disposable income
درامد قابل تصرف
deferred income
پیش دریافت درامد
deferred income
درامدهای انتقالی
deduction from income
کسور درامد
current income
درامدیک دوره معین
current income
درامد یک سال مالی
current income
درامد جاری
business income
درامد خالص تجارتی
bunched income
درامد خدمات شخصی
annual income
درامد سالانه
money income
درامد پولی
ordinary income
درامد عادی
national income
درامد ملی
money income
مزد و حقوق
median income
درامد میانی
median income
درامد متوسط
net income
درامد خالص
permanent income
درامد دائمی
per capita income
درامد سرانه
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
notional income
درامد خیالی
notional income
درامد فرضی
nonmonetary income
درامد غیر پولی
nominal income
درامد اسمی
live up to one's income
به اندازه درامد خود خرج کردن
labor income
درامدهای کار
income policy
سیاست مربوط به درامدها
income per capita
درامد سرانه
income policy
سیاست درامدی
income velocity
سرعت گردش پول
income velocity
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income leakage
کسر درامد
income multiplier
ضریب فزاینده درامد
income leakage
نشت درامد
marginal income
درامد نهائی
income forgone
درامداز دست رفته
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
net national income
درامد خالص ملی
national income analysis
تحلیل درامد ملی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com