English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English Persian
personnel development برنامه ریزی استخدامی
Other Matches
personnel پرسنل
personnel کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
personnel افراد
personnel استخدامی
personnel کارمندان
personnel کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
personnel کارگزینی
personnel کارکنان
operating personnel افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
personnel selection کارمند گزینی
filler personnel افراد جایگزینی
enroute personnel افرادمنتسب
technical personnel کادر فنی
personnel training اموزش کارکنان
personnel status وضع افراد
personnel status وضعیت پرسنلی
enlisted personnel افراد
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
enlisted personnel طبقه افراد
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
filler personnel افرادجایگزین
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
personnel manager مدیر استخدام
personnel management اداره کردن پرسنلی
personnel management مدیریت پرسنلی
personnel management مدیریت استخدام
operating personnel پرسنل فعال
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
personnel carrier نفربر
personnel carrier خودرو نفربر
personnel monitoring بازدیدافراد
personnel officer افسر رکن یکم
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
personnel monitoring بازدید پرسنلی
personnel section قسمت پرسنلی
personnel section کارگزینی
personnel officer افسر پرسنل
personnel psychology روانشناسی استخدامی
personnel officer افسر اجودانی
additional production personnel عوامل دیگر تولد
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
We dont have qualified personnel in this company. دراین شرکت آدم حسابی نداریم
self development توسعه نفس
development پیشرفت
development رشد پیشرفت
development زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development توسعه
development بسط
development ترقی نمو
development فهور
development رشد
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development گسترش
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
well development توسعه و شستشوی چاه
under development دردست توسعه
self development پیشرفت نفس خود پیش برد
development تکامل یافتن
development ایجاد
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
sexual development رشد جنسی
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
research and development تحقیق و توسعه
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
recent development فهورتازه
recent development بسط جدید
recent development بسط تازه
housing development محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
top down development توسعه از بالا به پایین
uneven development توسعه نامتوازن
phasess of development مراحل توسعه
technical development توسعه فنی
software development توسعه نرم افزاری
pole of development قطب توسعه
social development توسعه اجتماعی
rural development توسعه روستائی
development policy سیاست توسعه
bank development گسترش شبکه بانکی
development order دستور ساخت اماد
development order دستوربهبود اماد
development plan طرح گسترش
development plan طرح ارایش زمین
development planning برنامه ریزی توسعه
development system سیستم توسعه یافته
development time زمان توسعه
development plan برنامه توسعه
development countries کشورهای قابل توسعه
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
development budget بودجه عمرانی
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
child development رشد کودک
combat development توسعه رزمی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
cultural development توسعه فرهنگی
curriculum development برنامه ریزی درسی
development bank بانک توسعه
development tools ابزار توسعه
eco development بوم گسترش
manpower development پرورش نیروی انسانی
land development احیای اراضی
inward looking development policies درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
inward looking development policies سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
internal development توسعه داخلی
internal development رشد داخلی
historical development سیر تاریخی
historical development توسعه تاریخی
motor development رشد حرکتی
force development برنامه تشکیل یکانها
eco development بوم گسترد
economic development توسعه اقتصادی
mental development رشد ذهنی
ecosystem development گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
pattern of development الگوی توسعه
flank development گسترش جناحی
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
development aid volunteer دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
development aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
anti development policy سیاست ضد توسعه
development aid volunteer دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
program development cycle چرخه ایجاد برنامه
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
program development tools ابزار توسعه برنامه
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com