English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
English Persian
phone booth کیوسکتلفنهمگانی
Search result with all words
Drop me by the phone booth. مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
Other Matches
booth غرفه
booth اطاقک
booth جای ویژه
booth سایبان خیمه پاسگاه
booth پاسگاه یادکه موقتی
booth جایگاه رژه
telephone booth کیوسک تلفن
telephone booth کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth اتاقک تلفن
ticket collector's booth باجهتحویلبلیط
Could I use the phone ? اجازه هست از تلفن استفاده کنم ؟
to get somebody on the phone <idiom> کسی را پشت تلفن گیر آوردن
phone-in برنامهایتلویزیونییارادیوییکهمردم باتلفنباآندرتماسهستند
phone صوت
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone تلفن
phone تلفن کردن
phone مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone تلفن تلفن زدن
phone صدا
phone اوا
phone پاسخ به تماس در تلفن
phone شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
The phone is ringing . تلفن زنگ می زند
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
You can call me at ... [phone no.] <idiom> شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
phone extension شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless phone تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
Speaking. [on the phone] [من] پشت تلفن صحبت می کنم.
phone tapping دستگاهشنودتلفن
head phone گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
phone books کتاب راهنمای تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book کتاب راهنمای تلفن
Phone Dialer امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
phone cartridge پیکاپ گرامافون
head phone گوشی بی سیم
head phone هدفون
head phone گوشی سر
phone books دفتر حاوی شمارههای تلفن
pay phone پرداختتلفن
phone call تماستلفنی
phone box مخففBox Terlephone
head phone گوشی کلهای بی سیم
cell-phone تلفنهمراه
phone sas cut off. وسط صحبتمان تلفن قطع شد
to tap [phone line] مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
phone electric wire سیم گرام
Where can I make a phone call? از کجا می توانم تلفن کنم؟
to call on the cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
cell phone users while driving کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it ! شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com