Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English
Persian
phone cartridge
پیکاپ گرامافون
Other Matches
cartridge
ایبدن چاپگر در یک کارتریج بسته
cartridge
کارتریج
cartridge
پیکاپ گرامافون
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
فیوز فشنگی
cartridge
بخش متصل
cartridge
که قابل نصب در کامپیوتر است و حاوی داده و برنامههای جانیبی ذخیره شده در قطعه ROM است
cartridge
کارتریجی که حاوی داده ذخیره شده است
cartridge
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
cartridge
گلوله
cartridge
فشنگ
cartridge
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge
درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cartridge
قاب نوار
cartridge
کاست قابل حمل حاوی دیسک یا نوار یا برنامه یاداده
cartridge
دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
phone
صوت
to get somebody on the phone
<idiom>
کسی را پشت تلفن گیر آوردن
Could I use the phone ?
اجازه هست از تلفن استفاده کنم ؟
phone-in
برنامهایتلویزیونییارادیوییکهمردم باتلفنباآندرتماسهستند
phone
تلفن
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone
صدا
phone
تلفن تلفن زدن
phone
تلفن کردن
phone
مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone
اوا
phone
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone
پاسخ به تماس در تلفن
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
tape cartridge
کارتریج نوار
rom cartridge
ROکارتریج
toner cartridge
کارتریج جوهر
cartridge (rifle)
گلولهتفنگ
ribbon cartridge
کارتریج نوار
cartridge (shotgun)
گلولهتفنگشکاری
cartridge chamber
گلولهفشنگ
cartridge drive
درایوفشنگی
cartridge film
فیلمفشنگی
cartridge mixer
اجزایشیرآب
cartridge stem
ساقهکارتریج
game cartridge
محلورودیبازی
cartridge paper
کاغذ مخصوصنقاشی
magnetic cartridge
پیکاپ مغناطیسی
blank cartridge
فشنگ بی گلوله
cartridge heater
گرم کن فشنگی
cartridge starter
سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
cartridge fuse
فیوز فشنگی
cartridge font
فونت کارتریج
dummy cartridge
فشنگ مشقی
dummy cartridge
فشنگ اموزشی
emergency cartridge
کارتریج اضطراری
cartridge case
پوکه
cartridge case
پوکه فشنگ
fuse cartridge
فشنگ فیوز
cartridge box
جعبه فشنگ
cartridge belt
فانوسقه
cartridge belt
نوار فشنگ
cartridge box
خشاب فشنگ
cartridge shell
بدنه پوکه
phone tapping
دستگاهشنودتلفن
The phone is ringing .
تلفن زنگ می زند
cordless phone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
phone extension
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
cordless phone
تلفن بی سیم
[مخابرات]
to cell phone
با تلفن همراه زنگ زدن
Speaking.
[on the phone]
[من]
پشت تلفن صحبت می کنم.
phone call
تماستلفنی
phone box
مخففBox Terlephone
phone booth
کیوسکتلفنهمگانی
phone book
دفتر حاوی شمارههای تلفن
Phone Dialer
امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
head phone
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
head phone
گوشی کلهای بی سیم
head phone
گوشی بی سیم
head phone
هدفون
phone books
کتاب راهنمای تلفن
phone books
دفتر حاوی شمارههای تلفن
head phone
گوشی سر
pay phone
پرداختتلفن
cell-phone
تلفنهمراه
phone book
کتاب راهنمای تلفن
magnetic tape cartridge
کارتریج نوار مغناطیسی
solid state cartridge
کارتریج حالت جامد
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
phone sas cut off.
وسط صحبتمان تلفن قطع شد
Drop me by the phone booth.
مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
Where can I make a phone call?
از کجا می توانم تلفن کنم؟
phone electric wire
سیم گرام
to call on the cell phone
با تلفن همراه زنگ زدن
to tap
[phone line]
مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
knife-blade cartridge fuse
فیوزفشنگیتیغهدار
cell phone users while driving
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it !
شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com