English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
English Persian
phone sas cut off. وسط صحبتمان تلفن قطع شد
Search result with all words
phone صوت
phone اوا
phone صدا
phone تلفن تلفن زدن
phone تلفن کردن
phone تلفن
phone مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone پاسخ به تماس در تلفن
phone شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
head phone گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
head phone گوشی سر
head phone هدفون
head phone گوشی بی سیم
head phone گوشی کلهای بی سیم
phone cartridge پیکاپ گرامافون
Phone Dialer امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
phone electric wire سیم گرام
phone book کتاب راهنمای تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone books کتاب راهنمای تلفن
phone books دفتر حاوی شمارههای تلفن
pay phone پرداختتلفن
cell-phone تلفنهمراه
phone booth کیوسکتلفنهمگانی
phone box مخففBox Terlephone
phone call تماستلفنی
phone tapping دستگاهشنودتلفن
phone-in برنامهایتلویزیونییارادیوییکهمردم باتلفنباآندرتماسهستند
Could I use the phone ? اجازه هست از تلفن استفاده کنم ؟
Drop me by the phone booth. مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
The phone is ringing . تلفن زنگ می زند
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it ! شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
Where can I make a phone call? از کجا می توانم تلفن کنم؟
to get somebody on the phone <idiom> کسی را پشت تلفن گیر آوردن
to call on the cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
cell phone users while driving کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
to tap [phone line] مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
You can call me at ... [phone no.] <idiom> شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
phone extension شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless phone تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
Speaking. [on the phone] [من] پشت تلفن صحبت می کنم.
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com