English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
pigeon breast سینه کفتری
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
Other Matches
breast سینه
breast برابر
breast سینه بسینه شدن
breast پستان
breast اغوش
breast افکار
breast وجدان
breast باسینه دفاع کردن
breast زیر دار [قالی]
breast نورد پایین
breast چوب افقی پایین دار [قالی]
breast برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
Put the cat among the pigeon ولوله راه انداختن
f.pigeon کبوترچتری
pigeon کبوتر
pigeon ترسو
pigeon دخترجوان
pigeon ساده وگول خور
pigeon محبوبه
breast-feeds با پستان شیردادن
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
furnace breast سردر کوره
he beat his breast او به سینه خودزد
chicken breast قوزسینه
breast work خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
forward breast طناب شماره دو
to breast the tape مسابقه دورابردن
breast-fed شیر پستان دادن
Chicken breast. سینه مرغ (غذا )
To beat ones breast. سینه زدن
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
breast dart پیلی
breast collar بنداتصالاسببهگاری
breast beam میلهیبرابر
breast-feeds شیر پستان دادن
breast-feed با پستان شیردادن
breast-feed شیر پستان دادن
breast-fed با پستان شیردادن
breast plate سینه بند اسب
breast plate زره سینه
breast pin سنجاق کراوات
breast band پیش بند
chimney breast سینه بخاری
breast feeding تغذیه پستانی
breast-feeding تغذیه پستانی
aft breast طناب شماره پنج
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
breast board سینه بندی تونل
breast bone استخوان سینه
breast bone عظیم قص
pigeon hole خانه
pigeon hole کاغذدان
pigeon-hole لانه کبوتر
pigeon-hole خانه
wood pigeon کبوتر جنگلی
pigeon-hole کاغذدان
wild pigeon کبوتر چاهی کفتر چاهی
to pluck a pigeon گوش ادم ساده لوحی رابریدن
pigeon hole لانه کبوتر
pigeon hawk شاهین کوچک امریکایی
homing pigeon کبوتر خانگی
homing pigeon کبوتر جلد
homing pigeon بازگشت کبوتر
pigeon toed دارای پنجه برگشته
pigeon hearted بزدل
pigeon hearted ترسو
carrier pigeon کبوتر نامه بر
carrier pigeon کبوتر قاصد
rock pigeon کبوتر کوهی
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
pigeon house لانه کبوتر
pigeon house کبوتر خان
pigeon fancier کبوترباز
pigeon fancier کفترباز
pigeon breasted دارای قوز سینه
pigeon-holes کاغذدان
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
pigeon-holes خانه
pigeon house برج کبوتر
pigeon livered بی کینه
pigeon-holes لانه کبوتر
pigeon racing مسابقه کبوترها
pigeon pea لوبیای سودانی
pigeon pair پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
pigeon pair پسر ودختر دوقولو
pigeon milk خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
pigeon livered ملایم
pigeon livered نرم
envy rankled in his breast اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
fan tailed pigeon کبوتر یا کفتر چتری
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com