English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English Persian
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
Other Matches
straight pool billiard بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
billiard بازی بیلیارد
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
billiard table میز بیلیارد
billiard spot نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
billiard cue باچوببیلیاردزدن
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
basebal billiard نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
cowboy billiard بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
eight ball billiard تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
cribbage billiard بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
eight ball billiard بیلیارد امریکایی
nine ball billiard بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
forty one billiard بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
forty one continous billiard بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
fifteen ball billiard بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
pill دانه
pill حب دارو
to take the pill [to be on the pill] [to go on the pill] قرص خوردن [طبق دستور از پزشک]
pill حب ساختن
pill حب
pill قرص [داروسازی]
pill تل [گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
to sweeten the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
sleeping pill قرص خواب
slow pill ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
pill box قوتی حب
to sugar the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to gild the pill چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
pep pill قرص محرک
to swallow the pill تن بکاردشواری دادن بخواری تن دردادن
pep pill داروی انگیزان
pep pill قوتی
pep pill قرص نیرو بخش
pill box قوطی گردونه کوچک
pill box حب دان
to swallow a bitter pill تن بکاردشواری دردادن بخواری تن در دادن
a bitter pill to swallow <idiom> یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
pool تصحیلات اشتراکی
pool نقب زدن
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool شریک شدن باهم اتحادکردن
pool منبع
pool مخزن
pool دوره
pool چاله اب
pool قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool سوراخ کردن
pool پارک موتوری
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool دسته زبده وکارازموده
pool تعمیرگاه
pool برکه چاله اب
pool حوض
pool ابگیر
pool استخر
pool کولاب
pool ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool ائتلاف
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
swimming pool حمام [با استخر]
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
pool rectifier لامپ مایع
bottom of the pool تهاستخر
condensation pool استخرانقباض
paddling pool استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
rock pool استخرکوچک
swimming pool گرمابه [با استخر]
wading pool استخر کودکان
motor pool خودروگاه
pool tube لامپ مایع
motor pool گاراژ
motor pool پارک موتوری
gold pool صندوق مشترک طلا
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
boat pool حوضچه قایق
swimming pool استخر شنا
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
pool tool حفاری با میله توپر
pool tool میله زنی
resting pool حوضچه ارامش
pool rectifier یکسوکننده مایعی
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
pool equipment وسایل تعمیرگاه
pool equipment وسایل پارک موتوری
pool cathode کاتد مایع
pool cathode tube لامپ مایع
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
grid pool tube لامپ مایع شبکه دار
mercury pool tube لامپ مایع
mercury pool cathode کاتد جیوهای
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
normal pool level تراز بهنجار مخزن
olympic size pool اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
consolidated motor pool خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
How deep is the swimming pool ? گودی این استخر چقدر است ؟
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
Football pool [British English] قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
All members are entitled to use the swimming pool. همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com