Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
English
Persian
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
Other Matches
pilot
راننده قایق روی یخ
pilot
ناخدا
pilot
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot
Teaching or InquiryLearning Programming یک زبان برنامه نویسی
pilot
زبان پایلوت
pilot
پیلوت
first pilot
سرخلبان سرملوان
co pilot
کمک خلبان
first pilot
خلبان اول
pilot
راننده
pilot
راهنمای ناوبری
pilot
ناوبری کردن
pilot
رهبر
co-pilot
کمک خلبان
pilot
لیدر
pilot
راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot
پیلوت چراغ راهنما
pilot
رهبری کردن خلبانی کردن
pilot
راندن ازمایشی
pilot
خلبان
automatic pilot
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
pilot house
اطاق سکان
pilot house
پل فرماندهی
pilot lamp
لامپ خبر
pilot lamp
لامپ کنترل
pilot lamp
لامپ پیلوت
pilot master
سر راهنما
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
automatic pilot
خلبان اتوماتیک
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
pilot cell
پیل راهنما
pilot injection
تزریق مقدماتی
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
pilot charges
هزینههای راهنما
pilot ballon
بالون اکتشافی
pilot book
direction sailing
pilot brush
زغال راهنما
pilot bearing
بلبرینگ کلاج
pilot burner
چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
pilot burner
پیلوت
pilot bearing
بلبرینگ لغزنده
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
pilot model
نمونه ازمایشی
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model
مدل ازمایشی
pilot lights
پیلوت
paragliding pilot
خلبانپاراگلایدور
automatic pilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
خلبان چرخبال
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
pilot lights
شمعک
pilot lights
افروزک
pilot motor
موتور کوچک
pilot officer
ستوان دوم هوایی
pilot plant
کارگاه نمونه
pilot plant
کارخانه نمونه
pilot plant
واحد ازمایش صنعتی
pilot production
تولید نمونه
pilot rudder
تیغه سکان مانور ناو
pilot study
بررسی مقدماتی
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
pilot valve
سوپاپ تنظیم
pilot's trace
کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilot's trace
کالک دستی خلبان
reference pilot
نمونه مرجع
test pilot
خلبان ازمایش کننده هواپیما
materials
مادی جسمانی
materials
کلی جسمی
materials
مادی
materials
اسناد
materials
مصالح ساختمان
materials
چیز
materials
کالا
materials
قوا
materials
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
materials
نیرو
materials
ماتریال
materials
جنس
materials
ماده
materials
مصالح
materials
مهم
materials
عمده
materials
ماده کار
materials
اساسی
materials
اصولی مناسب
materials
مقتضی
materials
مربوط جسم
materials
مواد
materials
جنس مصالح
clutch pilot bearing
زغال کلاچ
clutch pilot bearing
بلبرینگ کلاچ
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
pilot gas tube
پیلوتلولهگاز
pilot line production
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
coated materials
مواد اغشته شده
covering materials
موادپوشاننده
semipermeable materials
مصالح نیمه تراوا
non-circulating materials
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
materials that cannot be borrowed
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
carpet materials
مواد اولیه فرش
writing materials
ابزارتحریر
insulating materials
موادعایقکاری
dangerous materials
علائمخطر
coated materials
مصالح اندود شده
testing of materials
ازمایش مقاومت مصالح
testing of materials
ازمایش مواد
testing of materials
ازمایش مصالح
target materials
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
strength of materials
مقاومت مصالح
semipervious materials
مصالح نیمه تراوا
exhausted materials
مواد تمام شده
magnetic materials
اجسام مغناطیسی
magnetic materials
مواد مغناطیسی
maintenance materials
مواد تعمیرات
maintenance materials
لوازم تعمیرات
materials handling
جابجایی مواد
materials requisition
درخواست مواد
materials management
مدیریت مواد
non magnetic materials
اجسام نامغناطیسی
diamagnetic materials
اجسام دیامغناطیسی
inorganic materials
مواد غیرالی
drawing materials
لوازم نقشه کشی
drawing materials
مواد اولیه نقشه کشی
foundation materials
مصالح پی سازی
impermeable materials
مصالح ناتراوا
impermeable materials
مصالح نفوذناپذیر
impervious materials
مصالح ناتراوا
indirect materials
مواد غیرمستقیم
indirect materials
هزینه موادغیرمستقیم
cryogenic materials
مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
organic materials
مواد الی
raw materials
مواد خام
cohesive materials
مواد چسبنده
coherent materials
مواد چسبنده
coated materials
مصالح اغشته
bill of materials
صورت حساب مواد
bill of materials
فهرست مواد
bed materials
رسوبات بستر
balsamic materials
مواد بلسانی
raw materials
مواد اولیه
consumable materials
stores consumable
permeable materials
مصالح تراوا
critical materials
تجهیزات مهم
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
materials utilisation control
کنترل بکارگیری مواد
materials utilisation control
کنترل مصرف مواد
free issue materials
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
institute of materials management
موسسه مدیریت مواد
basic building materials
مواداولیهساختمان
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
materials returned note
برگه مواد برگشتی
materials requirements planning
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
materials transfer notes
برگه انتقال مواد
wood-based materials
جنسسطحتخته
oversize materials rejects
مانده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com