Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
English
Persian
pink slip
<idiom>
برگه اخراج از شغل
Search result with all words
to get
[be given]
the pink slip
[American E]
<idiom>
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
Other Matches
pink
رنگ صورتی
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
in the pink
در کمال تندرستی یا صحت
the pink ofhealth
کمال تندرستی یا صحت
tickled pink
<idiom>
خیلی شادوخوشحال
pink ball
توپصورتی
clove pink
گل میخک
pink eye
اماس واگیره دارملتحمه یکجور تب واگیره داردر اسب
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
shell pink
رنگ قرمز مایل به زرد
pink hawthorn
درخت زالزالک
tickled pink
ذوق زده
tickled pink
هیجان زده
Pale pink
صورتی کمرنگ
coral pink
رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
bearded pink
گل بوقلمون
To be ticked pink . To be in raptures over something.
ذوق زده شده
slip-up
شکست خوردن
let slip
از دست دادن
let slip
ازاد کردن
let slip
ول کردن
slip-up
اشتباه کردن
to let slip
از دست دادن
to let something slip
چیزی را نادیده گرفتن
to let something slip
چیزی را زیر سبیلی رد کردن
slip
خطا در بافت
slip
اشتباه در نقشه خوانی
to slip off or away
جیم شدن
to slip off or away
نادیده رفتن
to let slip
رهاکردن
to let slip
سردادن
slip-up
سرخوردن
slip
سریدن
slip
یادداشت
slip
نسل لغزیدن
slip
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip
فهرست
slip
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip
لغزیدن
slip on
لباس گشاد
slip
جدا شدن لنگر اززمین
slip
محل توپگیر پشت محافظ میله
slip
خفت
slip
شیب
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip
ازقلم انداختن
slip
اشتباه کردن
slip
گریختن سهو کردن
slip
زیرپیراهنی
slip
تکه کاغذ
slip up
اشتباه کردن
slip
قلمه سرخوری
slip
گمراهی
slip
لغزش
slip
اشتباه لیزی
slip
خطا
slip up
سرخوردن
slip
ملافه
slip
روکش متکا
slip
سهو
slip
نهال
slip
اولاد
slip
صورت
slip
لیز خودن
slip up
شکست خوردن
slip sheet
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
to make a slip
خطا کردن
slip sheet
صفحه اضافی
to make a slip
لغزش خوردن
slip stitch
بخیه نامریی
to give one the slip
از دست کسی گریختن
give someone the slip
<idiom>
از کسی فرار کردن
to give one the slip
کسیراازخودوا کردن
towing slip
خفت یدک
side slip
یک برشدن یا سر خوردن
To let something slip thru ones fingers .
چیزی را از کف دادن
slip one's mind
<idiom>
فراموش شده
slip of the tongue
<idiom>
حرفی رانسنجیده زدن
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
To slip away . To dash out .
قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
paying-in slip
فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
slip-on pyjamas
بیژامهراحتی
half-slip
زیرداخلی
foundation slip
زیرپوشبندی
turn and slip
زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slip rope
مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip formwork
قالب بندی لغزان
billet slip
لوحه اسکان افراد
leg slip
محل توپگیر پشت میله دار
slip rings
حلقههای لغزان
Freudian slip
لغزش فرویدی
pillow slip
روبالش
slip road
فرازبند
pillow slip
جلدبالش .
riding slip
خفت احتیاطی
slip-ups
شکست خوردن
screw slip
خفت پیچی
snow slip
بهمن
black slip
خفت پران
half slip
زیر پیراهنی
slip road
سربالایی اتصال
billet slip
کارت محلهای افراد
slip-ons
لباس گشاد
deposit slip
اعلامیه پرداخت سپرده
forward slip
پیش افتادگی
forward slip
جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
free from slip
خالی از لغزش
free from slip
بدون لغزش
half slip
ژوپن
slip-ups
اشتباه کردن
sick slip
برگ اعزام به بیمارستان
land slip
ریزش سنگ از کوه
slip knot
گره زود گشا
slip of the pen
سهو قلم
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip plane
سطح لغزش
slip proof
مقام در برابر لغزش
slip regulator
تنظیم کننده لغزش
slip ring
حلقه سایشی
slip ring
اسلیپ رینگ
slip of the tongue
لغزش زبان
slip knot
گره خفت
slip joint
اتصال ازاد
slip gelley
رامکا
side slip
بچه حرامزاده
slide slip
سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip band
نوار لغزش
slip carriage
واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
slip-ups
سرخوردن
slip casting
روش ریخته گری لغزشی
slip form
قالب لغزنده
slip gelley
رانگا
anti slip plate
ورقه ضد لغزش
anti-slip shoe
پایهضدلغزش
slip ring motor
موتور القائی با حلقه لغزان
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
slip-stitched seam
کوکشیبداردرز
Slip of the tongue (pen).
اشتباه لفظی (نگارشی )
slip joint pliers
نوعی انبردست
To miss the bus . To slip up .
قافیه را باختن
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ?
چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
Do not let this opportunity slip.Do not lose ( pass up ) this opportunity .
این فرصت را از دست ندهید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com