Dictiornary-Farsi | plain carbon tool steel | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی


Other Matches

plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
carbon steel	فولاد کربن یا فولاد سخت
high carbon steel	فولاد با کربن زیاد
high carbon steel	فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
super high speed tool steel	فولاد ابزار بر فوق تند بر
plain	غیر رسمی جلگه
plain	میدان
plain	ساده پوست کنده
plain	تخت
plain	لباس غیرنظامی
plain	پهن
plain	هموار
plain	مسطح
plain	صاف برابر
plain	واضح
plain	اشکار
plain	رک وساده
plain	ساده
plain	جلگه
plain	دشت هامون
plain	شکوه کردن
plain	شکوه
plain	بدقیافه
plain	میدان یا محوطه جنگ
plain	دشت
carbon	الماس بیفروغ
carbon	ذغال خالص
carbon	کربن
carbon	C :symb
carbon	ذغال
plain hearted	بی تزویر
plain hearted	ساده دل
plain grinder	دستگاه چرخ سمباده مدور
plain flap	فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
plain dress	لباس غیر نظامی
plain dealing	بیرپا
plain dealing	درست
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
plain flap	فلپ ساده
plain paper	کاغذ ساده
plain vertical	خط افق
abyssal plain	جلگهژرف
plain weave	پارچه ساده بافت
plain weave	بافت ساده
plain text	متن واضح و اشکار
outwash plain	آبشستهشدهبینمک
plain text	پیام کشف
plain speaking	رک گویی
plain pole	پایهمسطح
plain spoken	رک گو
plain spoken	بی پرده
plain spoken	یر راست
plain spoken	رک
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
plain rib	تیغه ساده
plain paper	کاغذ بی نقش
plain text	متن کشف
strand plain	کران دشت
plain concrete	بتن معمولی
as plain as a pikestaff <idiom>	مثل شیربرنج [قیافه]
plain washer	واشر تخت
plain-clothes	غیر نظامی پوش
plain-clothes	ساده پوش
plain clothes	غیر نظامی پوش
plain clothes	ساده پوش
plain design	طرح کف ساده
plain design	طرح بدون نقش و نگاره
plain weave	بافت حصیری
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
flood plain	دشت سیلابی
in plain english	پوست کنده
in plain english	به انگلیسی ساده
flat plain	دشت هموار
plain bearing	یاتاقان تخت
plain dealing	سودای درست
plain flour	آردخالص
plain dealing	بازی
plain dealing	راست
plain coordinates	مختصات مسطحه
plain coordinates	مختصات افقی
plain concrete	بتن غیرمسلح
plain concrete	بتن بدون ارماتور
plain bearing	یاتاقان ساچمهای
plain vertical	سطح افق
plain chocolate	شکلاتخالص
plain component	متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
carbon cycle	سیکل کربن
carbon deposite	لایه کربن
carbon disk	قرص زغالی
carbon fixed	کربن ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon free	ذغال ازاد
carbon contact	کنتاکت کربنی
carbon cell	پیل کربنی
carbon brush	ذغال
carbon brush	زغال کربنی
carbon black	دوده
carbon arcwelding	جوش قوسی بوسیله کربن
carbinol carbon	کربن کربینول
carbon microphone	میکروفون زغالی
sugar carbon	زغال قند
carbon holder	پایه کربن
hydro carbon	ترکیب هیدروژن و کربن
be a carbon copy <idiom>	دقیقا مثل دیگری بودن
cored carbon	کربن هسته دار
gas carbon	ذغال قرع
primary carbon	کربن 1 درجه
primary carbon	کربن نوع اول
secondary carbon	کربن 2 درجه
secondary carbon	کربن نوع دوم
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon tape	نوارکاربنی
carbon seal	وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon ribbon	ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon ribbon	نوار کاربنی
carbon rheostat	رئوستای کربنی
carbon resistor	مقاومت کربنی
decolorizing carbon	ذغال رنگ زدا
tertiary carbon	کربن 3 درجه
anomeric carbon	کربن انومری
acetylenic carbon	کربن استیلنی
activated carbon	کربن فعال شده
carbon dioxide	گازکربنیک
active carbon	کربن فعال
asymmetric carbon	کربن بی تقارن
activated carbon	ذغال فعال شده
carbon copy	رونوشت
carbon dating	اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
carbon free	کربن ازاد
battery carbon	زغال باتری
carbon copies	رونوشت کاربنی
carbon paper	کاغذ کاربن
tertiary carbon	کربن نوع سوم
carbon copy	کپی نسخه غیراصل
carbon monoxide	منواکسید کربن
carbon dioxide	دی اکسید کربن
carbon copy	ورق کاربن
carbon copy	رونوشت کاربنی
carbon copies	رونوشت
carbon copies	کپی نسخه غیراصل
carbon copies	ورق کاربن
plain clothes man	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
balanced plain weave	گلیم باف فرش
Plain food (dress).	غذا ( لباس ) ساده
plain milling cutter	دستگاه فرز غلطکی
plain gypsum lath	[توفان سنگ و گچ مسطح]
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر
This is plain highway robbery .	این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
tool	الت
tool	ابزار کار
tool	قلم تراش
tool	افزار
tool	ابزار
tool	اسباب
tool	وسیله
tool	الت دست
tool	مجهز کردن
tool	دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
tool	آلت دست
tool	شکل دادن
iron carbon alloy	الیاژ اهن و کربن
He's a carbon copy of his father.	کپی پدرش است.
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
to trap something [e.g. carbon dioxide]	چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
carbon battery plate	صفحه باتری کربنی
iron carbon diagram	نمودار اهن- کربن
coolant: carbon dioxide	سردکنندهدیاکسیدکربن
carbon chain polymer	بسپار زنجیر کربنی
carbon dioxide therapy	درمان با انیدرید کربنیک
carbon zinc cell	پیل اولیه قابل حمل
zinc carbon cell	پیل لکلانشه
zinc carbon cell	پیل روی- زغال
blind carbon copy	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
carbon pile regulator	نافم کربنی
arc lamp carbon	کربن لامپ قوسی
carbon filament lamp	لامپ با افروزه کربنی
double button carbon microphone	میکروفون دو زغالی
carbon pile voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ زغالی
ultra high carbon steels	فولادهای فرا- پر- کربن
single button carbon microphone	میکروفون تک زغالی
carbon dioxide gas coolant	سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
knurled tool	ابزار آج دار
lathe tool	ابزار تراش
rocking tool	وسیلهسنگکنی
lay out tool	ابزار صفحه ارایی
tool maker	ابزار ساز
lay out tool	ابزارطراحی
machinist tool	ابزار تعمیرکار اتومبیل
tool of the plasterer	افزار گچبری
milling tool	ابزار فرزکاری
molder's tool	ابزار قالب گیری
tool of the stonecutter	افزار سنگتراشی
tool edge	پخ
lathe tool	تیغه تراش
skiving tool	ابزار تراش