Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
plane of rotation	سطح دوران
Other Matches
rotation	تعویض
rotation	جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
rotation	تعویض محل
rotation	تعویض نوبتی یکانها یا افراد
rotation	تعویض یکانها
rotation	دوری
rotation	دوران گردش بدور
rotation	جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
rotation	چرخه
rotation	گردش روتاسیون
rotation	چرخش دوران
rotation	حرکت وضعی
rotation	دوران
rotation	چرخش
rotation	مقدار چرخش یک شی
rotation	چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
rotation	گردش
rotation	گرداندن
rotation about ...	دوران دور ... [محوری یا جایی]
rotation by ...	گردش [چرخش] به مقدار ... [ درجه دما یا زاویه]
rotation	گردش مشاغل
clockwise rotation	گردش براست
clockwise rotation	گردش به راست
anticlockwise rotation	گردش مخالف جهت عقربه ساعت
improper rotation	چرخش نامتعارف
counterclockwise rotation	گردش به چپ
counterclockwise rotation	حرکت در خلاف عقربههای ساعت
anticlockwise rotation	گردش به چپ
free rotation	چرخش ازاد
rotation around [about] a point	دوران دور نقطه ای
axis of rotation	محور دوران
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
fractional rotation	گردش کسری
rotation of the turbine	چرخشتوربین
varimax rotation	چرخش واریماکس
rotation moment	گشتاور چرخشی
rotation inertia	لختی دورانی
rotation flow	شارش چرخشی
rotation coefficients	ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
rotation billiard	بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
rotation about a point	دوران دور یک نقطه
rotation about a line	دوران دور یک خط
right handed rotation	گردش به راست
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
rotation of crop	کشتگرد
rotation system	توزیع تناوبی
rotation viscosimeter	گرانروی سنج چرخشی
rotation flow	شارش دورانی
upward rotation	چرخش رو به بالا
specific rotation	چرخش ویژه
molecular rotation	چرخش مولکولی
sense of rotation	جهت دوران
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
oblique rotation	چرخش مایل
optical rotation	چرخش نوری
orthogonal rotation	چرخش عمودی
proper rotation	چرخش متعارف
angle of rotation	زاویه چرخش
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
angle of rotation	زاویه دوران زاویه چرخش
axis of rotation	محور چرخش
angle of rotation	زاویه دوران
speed of rotation	دور بر دقیقه
speed of rotation	گردش بر دقیقه
angle of rotation	زاویه گردش
axial rotation symmerty	تقارن چرخشی محوری
blade rotation mechanism	چرخشدورانیتیغه
left handed rotation	گردش به چپ
instantaneous center of rotation	مرکز دوران لحظهای
left hand rotation	چپ گرد
rotation in a clockwise direction	گردش در جهت عقربه ساعت
rotation in a clockwise direction	گردش به راست
energizing in field o phase rotation	تغذیه میدان دوار
plane	رویه هموار
plane	سطح تراز مسطح
plane	رنده
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane	سطح هموار
plane	رنده کردن
plane	با رنده صاف کردن
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	هموار
plane	صاف مسطح
plane	صفحه
plane	سطح مستوی
plane	مسطح
plane	صاف هواپیما
plane	صاف کردن پرواز
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	هواپیما
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	سطح صاف
to plane a way or down	بارنده صاف کردن
plane [Platanus]	درخت چنار
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
passenger plane	هواپیمای مسافربری
rolling plane	صفحه غلطشی
plane wave	موج صفحهای
plane wave	موج مسطح
polarization plane	صفحه قطبش
rabbet plane	رنده دو راهه
rabbet plane	رنده کام کنی
reflection plane	صفحه بازتاب
reflection plane	صفحه انعکاس
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
plane projection	طرحمسطح
smooth plane	رنده صاف کاری
smooth with the plane	رنده کردن
toothing plane	رنده خط گیری
smoothing plane	رنده دو تیغ
toothing plane	رنده خشخاش
tooth plane	رنده دندانه دار
stick plane	رنده میله دار
stick plane	رنده با تیغه گرد
symmetry plane	صفحه تقارن
slip plane	سطح لغزش
plane figure	شکل مسطح
routing plane	رنده تهرند
diving plane	پرهزیردریایی
routing plane	رنده کفرند
sagittal plane	صفحه سهمی
sash plane	رنده بغل
sea plane	هواپیمایی دریایی
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
slant plane	صفحه مسیر هدف
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
inclined plane	سطح مورب
horizontal plane	صفحه افقی
hand plane	رنده کردن دستی
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane	رنده شیار
grooving plane	رنده کام کنی
glide plane	سطح لغزش
frontal plane	سطح تاجی
focal plane	صفحه کانونی
focal plane	افق کانونی
horizontal plane	صفحه عرضی
transverse plane	صفحه افقی
inclined plane	سطح شیبدار
inclined plane	سطح شیب دار
incline plane	غفلت گاه
incline plane	سطح مایل
plane of incidence	صفحه تابش
incidence plane	صفحه تابش
compass plane	رنده سینه
image plane	سطح تصویر
transverse plane	صفحه عرضی
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
datum plane	سطح مبنای اب دریا
cleavage plane	سطح مرزی
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
bedding plane	بستره
battle plane	هواپیمای جنگی
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
plane tree	درخت چنار
attack plane	هواپیمای تک
air plane	طیاره
air plane	هواپیما
core plane	صفحه چنبره ها
cross plane	رنده کردن
datum plane	افق مبنا
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
rebate plane	رنده کام کنی
dado plane	رنده کام کنی
cutting plane	صفحه برش
crystal plane	صفحه بلور
crystal plane	سطح بلوری
crystal plane	سطح کریستالی
crossing plane	سطح تقاطع
adjustable plane	رنده درجه دار
into plane service	تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
plane iron	تیغه نجاری
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane angle	زاویه مستوی
oblique plane	سطح مورب
plane of departure	سطح قائم تیر
plane of fire	سطح تیر
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of bending	صفحه خمش
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane iron	تیغ رنده
plane guard	ناو نجات
plane knife	تیغه رنده
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
plane guard	ناوگارد نجات
plane geometry	هندسه مسطحه
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of reflection	صفحه بازتاب
objective plane	سطح افق هدف
middle plane	صفحه میانتار
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
objective plane	افق هدف
jointing plane	رنده بلند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com