English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
plate basket سبد قاشق و چنگال
Other Matches
basket سبد
basket حلقه یا گل چوبدست اسکی
basket زنبیل
basket درسبد ریختن
basket حلقه بسکتبال
wicker basket سبدترکهای
basket throw مسابقه پرتاب از راه دور
pollen basket جایگاهگرده
basket arch پانیذ
basket arch چفد دسته زنبیلی
basket arch قوس دسته زنجبیلی
basket ball یکجورتوپ بازی
clothes basket سبد رختچرک
wastepaper basket سطلمخصوصکاغذهایباطله
peach basket ویمیک بالانس
basket weave بافت حصیری
basket weave بافت دو پود زیر دو پود رو
shopping basket سبد خرید
basket-weave بافت حصیری
basket coil پیچک تار عنکبوتی
pick of the basket گل سرسبد
basket dam دیواره سبدی
basket dam بند سلهای
basket stitch بافتحصیری
basket handle گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
work basket سبد سوزن و نخ
rescue basket زنبیل نجات
waste basket مکثف
waste basket زنبیل
waste basket سبد
waste basket سبد کاغذ بیکاره
swing basket سبد ابکشی
basket support پشتیبانسبد
basket dam بندسله اندازی
basket hanger مفت خور
cutlery basket سبدکاروچنگال
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
basket purchase خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
basket tie گره اویزان
basket suspension cables کابلآویزانسبد
basket hitch tie گره اویزان دو خفتی
perforated metal basket سبد فلزی مشبک
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
don't put all your eggs in one basket <idiom> [تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate :بشقاب
L-plate تحتتعلیم
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه تنکه
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate پلیت
plate نعل اسب
plate روپوش دادن
plate زره پوش کردن
plate ورقه
plate اندودن
plate متورق کردن
plate صفحه اند
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate اب دادن
plate بقدر یک بشقاب
plate لوحه روکش
a plate یک بشقاب
plate صفحه فلزی ورقه
plate تسمه
plate کلیشه
plate صفحه
plate زره
plate شیشه
plate پلاک
plate قاب
plate لوح
silver plate نقره اندود
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
sole plate کف پنجره
spring plate صفحه فنری
screw plate حدیده
sole plate بالشتک
rating plate صفحه مشخصات
rating plate پلاک مشخصات
rating plate پلاک قدرت
screw=plate حدیده
screw plate مفتول کش
shielded plate صفحه محافظ
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
positive plate صفحه مثبت
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate condenser خازن صفحهای
silver plate بانقره اندودن
plate circuit مدار صفحه اند
plate clutch کلاج دیسکی
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate puller انبر صفحه باتری
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate mark انگ
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate clutch کلاج صفحهای
stencil plate الگوی نقشه برداری
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
slide plate صفحهلغزان
pad plate صفحهلایی
specification plate صفحهاختصاصی
splash plate صفحهآبپاش
strike plate صفحهتوپی
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate زیرسری
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
wobble plate صفحه جنبان
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
book plate برچسب کتاب
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
surface plate تراز
plate capacitor خازن صفحهای
copper plate ابکاری مس
breast plate سینه بند اسب
breast plate زره سینه
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
buckled plate صفحه دولا شده
copper plate صفحه مس
plate of a capacitor جوشن خازن
condenser plate جوشن خازن
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
base plate صفحه پای ستون
baffle plate موج گیر
anchorage plate صفحه مهاری
anchor plate سپر
active plate صفحه موثر
accumulator plate صفحه اکومولاتور
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com