Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
plate circuit
مدار صفحه اند
Other Matches
plate
تسمه
plate
صفحه اند
plate
اندودن
plate
متورق کردن
plate
روکش کردن
plate
بقدر یک بشقاب
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate
لوح
plate
پلاک
plate
قاب
plate
صفحه
plate
صفحه فلزی ورقه
plate
:بشقاب
a plate
یک بشقاب
plate
زره
plate
اب دادن
plate
کلیشه
plate
شیشه
plate
نعل اسب
plate
پلیت
plate
ورقه اهن
plate
ورقه تنکه
plate
پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate
روپوش دادن
plate
زره پوش کردن
Could we have a plate please?
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate
ورقه
plate
لوحه روکش
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
L-plate
تحتتعلیم
plate
لوحه
battery plate
صفحه باتری
bearing plate
صفحه اتکاء
bearing plate
صفحه تکیه گاه
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
pressure plate
صفحهنگهدار
grid plate
صفحه شبکه
mounting plate
صفحهپایه
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
ground plate
صفحه زمین
screw plate
مفتول کش
escutcheon plate
صفحهروقفلی
foot plate
صفحه پایه
home plate
صفحهبازی
finger plate
قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
fish plate
پشت بند
fish plate
لبه گیر
base plate
صفحه زیر ستون
side plate
پیشدستی
reel plate
صفحهقرقرهای
salad plate
بشقابسالادخوری
boiler plate
سطح یخزده و سفت برف
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
butt plate
صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
cadminum plate
ابکاری کادمیومی کردن
needle plate
صفحهسوزنی
fish plate
وصله
rating plate
پلاک قدرت
pad plate
صفحهلایی
chrome plate
روکش کردن با کروم
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate
keel drop
rating plate
صفحه مشخصات
butt plate
صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate
صفحه کف قنداق
bottom plate
صفحه مبنا
plate grid
صفحهمشبک
breast plate
زره سینه
breast plate
سینه بند اسب
pitcher's plate
صفحهاتصال
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
cap plate
سرستون
buckled plate
صفحه دولا شده
buckled plate
صفحه تاشده
rating plate
پلاک مشخصات
double plate
صفحهیدوبله
surface plate
تراز
sole plate
کف پنجره
theoretical plate
بشقابک نظری
silver plate
بانقره اندودن
silver plate
فرف نقره
silver plate
اب نقره
silver plate
نقره اندود
dog plate
صفحه نوک گیر
door plate
پلاک در
tie plate
بالشتک ریل
tin plate
حلبی
spring plate
صفحه فنری
crowd the plate
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
copper plate
صفحه مس
plate of a capacitor
جوشن خازن
condenser plate
جوشن خازن
copper plate
ابکاری مس
stencil plate
الگوی نقشه برداری
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
tally plate
برچسب ازمایش
tally plate
برچسب تست
draw plate
صفحه حدیده کن
draw plate
اهن کشش
drip plate
صفحه قطران
wobble plate
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
pasted plate
صفحه باتری خمیری
book plate
برچسب کتاب
sole plate
بالشتک
license plate
نمرهی اتومبیل
license plate
پلاک
absorbing plate
صفحه جاذب
armoured plate
ورقهزرهی
screw=plate
حدیده
screw plate
حدیده
wobble plate
صفحه جنبان
faure plate
صفحه باتری خمیری
drip plate
صفحه چکانش
end plate
صفحه انتهایی
shielded plate
صفحه محافظ
face plate
صفحه گیره
fascia plate
تابلوی مقابل دریک وسیله
fashion plate
شکل یا عکس ژونال مد
union plate
صفحه چند چشمی
fashion plate
ادم شیک پوش
wall plate
زیرسری
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
dinner plate
بشقابپلوخوری
hot plate
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
finger-plate
ورق دست خور
paper plate
بشقاب کاغذی
plate spring
فنر بشقابکی
plate roll
غستگاه نورد صفحه
plate rheostat
رئوستای صفحهای
plate rectifier
یکسوسازاندی
plate rectifier
یکسوساز صفحه
plate rack
جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
crown-plate
بالشتک
plate strap
تسمه صفحه
number plate
پلاک شماره
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass
شیشه لوحی
number plate
پلاک علائم مشخصه
positive plate
صفحه مثبت
plate shears
قیچی ورق بر
pole plate
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate valve
سوپاپ بشقابکی
image plate
الکترود تصویر
plate puller
انبر صفحه باتری
plate pulsing
ضربه گری صفحه اند
plate proof
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press
پرس صفحه باتری
plate basket
سبد قاشق و چنگال
intermediate plate
صفحه میانی
pattern plate
صفحه مدل
iron plate
ورق اهنی
kicking plate
ورق پاخور
licence plate
پلاک اتومبیل
nickel plate
اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate
صفحه منفی
shamrock plate
plate union eyed three
plate capacitor
خازن صفحهای
plate clutch
کلاج صفحهای
plate clutch
کلاج دیسکی
plate point
نقطه پلیت
plate mill
غستگاه نورد صفحه
plate mill
دستگاه فرز غلطکی
plate mark
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark
انگ
plate mark
نشان عیار
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
plate girder
تیر ساخته شده از تسمه
plate condenser
خازن صفحهای
mica plate
ورق میکا
base plate
صفحه پای ستون
armor plate
ورق زرهی
armor plate
زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate
حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate
زره
gusset plate
صفحه اتصال
gusset plate
ورق نبشی
arched plate
صفحه قوس دار
warming plate
صفحهگرم کننده
warning plate
صفحههشدار
plate voltage
ولتاژ اندی
top plate
صفحهبالایی
sill plate
صفحهپایه
slide plate
صفحهلغزان
baffle plate
موج گیر
baffle plate
سپر
backing plate
صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
specification plate
صفحهاختصاصی
splash plate
صفحهآبپاش
strike plate
صفحهتوپی
gusset plate
صفحه سه گوش
plate supply
تغذیه صفحه
active plate
صفحه موثر
heavy plate
ورق فلزی سنگین
Could we have a plate for the child?
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped.
لبه بشقاب پریده است
anchor plate
سپر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com