Dictiornary-Farsi | plate press | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
plate press	پرس صفحه باتری


Other Matches

press	فشاراوردن
press	عصاره گرفتن
press	فشردن
press	له کردن
press	فشار دادن
press	قفسه
in the press	تحت طبع
to press up	سوی بالافشار دادن
to press up	با فشار بالابردن
press-up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
in the press	زیر چاپ
press	فشار دادن با انگشتان
press	مطبوعات
press	چاپ
press	فشردن زور دادن
press	وارداوردن
press	ماشین چاپ
press	مطبوعات جراید
press	مطبعه
press	ازدحام
press	فشار
press	جمعیت
press	ازدحام کردن اتوزدن
press	دستگاه پرس
press	چاپ فشار
press	قاب راکت تنیس
press	فشار روی دفاع
press	تاکتیک دفاعی فشرده
press	دستگاه فشار
press	عامل موثر
press	ماشین فشار
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press	دادن
press board	مقوای فشرده
press bed	بخش زیرین پرس
press attache	وابسته مطبوعاتی
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
pneumatic press	پرس بادی
punching press	پرس سوراخ کننده
bench press	پرس میزی
percussion press	پرس ضربهای
oil press	دستگاه عصاری
oil press	چرخ روغن گیری
need press theory	نظریه نیاز- فشار
moulding press	منگنه
briquetting press	پرس متعادل یا بالینگ پرس
press brake	پرس خمشی
punch press	پرس منگنه
press vice	منگنه
press part	بخش فشرده
press mark	علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press law	قانون مطبوعات
press key	تکمه فشاری
press hot	فشردن گرم
press gallery	لژ نمایندگان مطبوعات
press gallery	جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
press fit	پرس شده
baling press	بالینگ پرس
baling press	پرس متعادل
press cast	ریختن تحت فشار
press campaign	مبارزه مطبوعاتی
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
power press	پرس
mechanical press	پرس
hot press	اهار زدن
crank press	پرس کششی اهرم
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
die press	فشردن
hot press	منگنه ماشین اهار
freedom of the press	ازادی نگارش
freedom of the press	ازادی مطبوعات
forging press	پرس چکش کاری
drawing press	پرس کششی
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill press	دستگاه مته
folding press	پرس خم کاری
filter press	صافی فشاری
drop press	پتک خودکار اهنگری
copying press	منگنه سوادبرداری
hot press	برق انداختن
liberty of the press	ازادی مطبوعات
c frame press	پرس با قالب "سی " شکل
cabbaging press	پرس هیدرولیک
letter press	نوشته وابسته به عکسها
letter press	مواد چاپی
legg press	تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
hydrostatic press	منگنه ابی
hydraulic press	پرس هیدرولیکی
hot press	پرس کردن گرم
clean and press	حرکت پرس وزنه برداری
clothes press	گنجه جا رختی
hot press	مهره
hot press	مهره کشیدن
hot press	جلادادن
extrusion press	اشترانق پرسه
press release	مطلب مطبوعاتی
to press charges against someone	ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
To press ones luck .	لگد به بخت خود زدن
in the press conference	در مصاحبه مطبوعاتی
stop press	خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
press officer	سخنگوییکارگانیاموسسه
press cutting	برش دهنده فشاری
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press wheel	چرخفشار
press chamber	حفرهفشار
press bar	دستهفشار
pollen press	فشارگرده
lithographic press	چاپزغالی
yellow press	مطبوعات جنجالی
to press ahead with	با زور ادامه دادن
press releases	مطلب مطبوعاتی
gutter press	نگارش هایامطبوعات پست
press-ups	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press box	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press boxes	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press gang	دسته مامور جلب مشمولین
press gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press-gang	دسته مامور جلب مشمولین
press-ganged	دسته مامور جلب مشمولین
press-ganging	دسته مامور جلب مشمولین
press-gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press report	گزارش خبری
garlic press	سیرخودکن
screw press	قید
to press for an answer	با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to press back	با فشار عقب بردن
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
tiger press	حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
straightening press	پرس مستقیم کنی
press casting	ریخته گری فشاری
solids press down	دج ها سوی پایین فشار می اورند
solids press down	اجسام جامد سوی
sewing press	ماشین کتابدوزی
screw press	منگنه
printing press	ماشین چاپ
press conference	مصاحبه مطبوعاتی
to send to the press	برای چاپ فرستادن
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
treadle press	ماشین چاپ پایی
press conferences	مصاحبه مطبوعاتی
wine press	چرخشت
etching press	ماشینچاپقلمزن
double accentric press	پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
gap frame press	پرس "سی " شکل
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
dial feed press	پرس میزی گردان
dial feed press	پرس رولور
rotating table press	پرس مدور
drop forging press	پرس اهنگری حدیدهای
stretch press die	قالب انبساطی
multi stage press	پرس چند طبقه
die stamping press	پرس قالب گیری حدیدهای
power press extrusion	طریقه اشترانق پرس
the press of modern life	فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
double action press	پرس دو واکنشی
press of sail or canvas	ان مقداربادبان که باد اجازه دهد
drill press vise	گیره ماشینی
press of sail or canvas	بادبان بفراخور باد
hand screw press	پرس پیحی دستی
i gave it a slight press	انرا کمی فشار دادم
beam bending press	پرس خم کننده میله
press (push) one's luck <idiom>	به شانس بستگی داد
air operated press	پرس بادی پنوماتیکی
Press the elevator button.	تکمه آسانسور رافشار بدهید
column screw press	پرس پیچی ستونی
concrete tile press	پرس صفحهای بتن
pressing: standing press	پایهفشار
press copy book	دفتر کپیه
press campaingn or stunt	مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
to correct yhe press	چیز چاپ شده غلط گیری کردن
die stamping press	پرس حدیده
four column friction screw press	پرس اصطکاکی چهار ستونی
double action drawing press	پرس کششی دوکاره
vincent friction screw press	پرس وینسنت
double action cam drawing press	پرس کششی دو واکنشی
L-plate	تحتتعلیم
plate	روکش کردن
Could we have a plate please?	ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
x plate	صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
a plate	یک بشقاب
plate	متورق کردن
plate	کلیشه
plate	شیشه
plate	ورقه
plate	صفحه
plate	صفحه فلزی ورقه
plate	:بشقاب
plate	زره
plate	قاب
plate	پلاک
plate	ورقه اهن
plate	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate	صفحه اند
plate	بقدر یک بشقاب
plate	لوحه روکش
plate	لوح
plate	تسمه
plate	پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate	اب دادن