English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
pole changing switch کلید تعویض قطب
Other Matches
pole changing تعویض قطب
pole changing motor موتور با قطبهای قابل تعویض
one pole switch کلید یک قطبی
three pole switch کلید سه پل
triple pole switch کلید سه پل
double pole switch کلید دو پل
single pole switch کلید یک پل
changing رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing متفاوت ساختن چیزی
changing استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
changing تعویض مبادله
changing تغییر کردن تغییر دادن
changing دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing تبدیل
changing تغییر
changing پول خرد مبادله
changing عوض کردن تغییردادن
changing معاوضه کردن خردکردن
changing تغییر کردن عوض شدن
changing تغییر دادن
changing دگرگونی
changing عوض کردن
changing تغییر دادن تبدیل
changing معاوضه
short-changing کلاهبرداری کردن
short-changing گوشبری کردن
short-changing حق کشی کردن
short-changing کش رفتن
He is always chopping and changing. دائما" از این شاخ به آن شاخ می پرد
Changing money تبدیل پول و ارز
short-changing کمتر پول دادن
short-changing مغبون کردن
frequency changing تبدیل فرکانس
frequency changing تعویض فرکانس
miners' changing-room اتاقتغییردهندهجزئی
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
up the pole گرفتار در تنگنا واقع شده
pole ax تبرزین
pole ax تیر چکش دار
pole ax با تبرچکش کشتن
four pole چهار قطبی
two pole دو پل
pole دکل
pole نیش ماگنترون
pole شمع
pole دسته بلند چیزی
pole قطب باطری
pole تیر چراغ برق
pole قطب دار کردن
pole میله پرچم
pole پایه
pole تیر
pole تیردارکردن
pole دستک
pole قطب
pole لهستانی
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole با تیر یا دیرک محکم کردن
pole نیزه پرش با نیزه
pole strength شدت قطب
elevated pole قطب راصد
pole horse یابوی عصار خانه
rel pole قطب قرمز
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
flag pole میله پرچم
pole tips نوکهای قطب
pole vaulter پرنده با نیزه
field pole قطب میدان
pole vaulting پرش با نیزه
positive pole قطب مثبت
elevated pole قطب نافر
tent pole تیر چادر
magnet pole قطب اهنربا
spinnaker pole تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
ski pole چوبدست اسکی
ski pole چوب اسکی بازی
magnetic pole قطب مغناطیسی
double pole با دو قطب
double pole دو قطبی
single pole چوبدستی تکی اسکی
single pole تک قطب
salient pole قطب برجسته
ridge pole کش دیرک افقی چادر
ridge pole کش بالای شیروانی
tent pole دیرک چادر
pole shoe کفش قطب
pole charge خرج میلهای
pole charge خرج دستکی
pole changer تعویض کننده قطب
pole changer تغییردهنده قطبش
pole armature ارمیچر قطبی
pole arc قوس قطب
internal pole قطب داخلی
neutral pole قطب خنثی
negative pole قطب منفی
negative pole قطب منفی مغناطیس
liberty pole چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
main pole قطب اصلی
pole climber رکاب
pole climbing از تیر بالا رفتن
pole shoe کفشک قطب
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pole pitch گام قطب
pole piece قطبک
pole of development قطب توسعه
pole mast دیرک یک پارچه
pole mast دکل یک تیکه
head pole تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
pole jumping با گرفتن چوب در دست
pole jumping جست
pole jumping پرش با تیر
pole horse اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
pole horse اسب کنار مال بند
the north pole قطب شمال
North Pole قطب شمال
doubles pole تیردوتایی
Pole Star Polaris
Pole Star ستاره قطبی
Pole Star جدی
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pole vault پرش با نیزه
pole vault بانیزه پریدن
pole vaults پرش با نیزه
pole vaults بانیزه پریدن
wound pole قطب مرکب
wooden pole دکل چوبی
wooden pole تیر چوبی
whisker pole تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
analogous pole شبه قطب
fluted pole پایهزهدار
pike pole کلنگدوسردستهبلند
pole position آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position جلوتر از همه در صف [مسابقه]
South Pole قطب جنوب
barge pole چیز غیر قابلاعتماد
barber's pole پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
tail pole کابلخارجی
singles pole تکپایه
roof pole سقفبلند
pole tip سرنوکتیزچوباسکی
pole shaft چوباسکی
pole grip دستهمتصلبهدست
plain pole پایهمسطح
anchor pole دیرک مهار
armature pole قطب ارمیچر
to pole any thing up or down چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
communicating pole قطب کمکی
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
commutating pole قطب جابجاگری
commutating pole قطب کمکی
tubular pole دکل لولهای
consequent pole قطب فرعی
the south pole قطب جنوب
curtain pole پایهپرده
shaded pole motor موتور با قطب سایه دار
split pole motor موتور کمکی
magnetic pole sterngth شدت قطب مغناطیسی
magnetic north pole قطب شمال مغناطیسی
split pole converter تبدیل گر با انشقاق قطب
communicating pole winding سیم پیچی قطب کمکی
single pole cutout فیوز تک پل
split pole motor موتور با قطب چاکدار
commutating pole converter تبدیل گر قطب کمکی
commutating pole generator مولد با قطب جابجاگر
celestial north pole قطب شمال عالم
flage pole position موقعیت میله پرچمی
horn of pole piece شاخ قطبک
pole post clamp ترمینال
free magnetic pole قطب مغناطیسی ازاد
extended pole piece قطبک دراز شده
double pole circuit breaker دوقطبمدارشکننده
single pole circuit breaker مدارتکفطبشکننده
not touch something with a ten-foot pole <idiom> تصمیم گیری چیزی به طور کامل
celestial body south pole قطب جنوب عالم
n way switch گزینه N راهی
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
the switch فن رو دست
the switch is on کلید برق باز است
switch off قطع جریان برق
switch over تعویض کردن برق
on/off switch دکمهروشنوخاموش
on-off switch دکمهروشنوخاموش
two way switch کلید دو راهه
to switch off خاموش کردن
tr switch کلید فرگیر
to switch on طرف صحبت کردن
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
to switch off قطع کردن اتصال
to switch off رابادیگری قطع کردن
the switch is on برق جریان دارد
the switch is on چراغ برق روشن است
to switch on روشن کردن
one way switch کلید یک پل
three way switch کلید تبدیل
to switch on اتصال دادن جریان دادن
on off switch گزینه قطع و وصل
one way switch کلید یکراهه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com