Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (1 milliseconds)
English
Persian
portable receiver
رادیوی دستی
portable receiver
رادیوی قابل حمل
Other Matches
portable
قابل حمل سبک
portable
پرتابل
portable
قالب فایل Adobe Aerobat
portable
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
portable
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
portable
برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
portable
قابل حمل
portable
قابل انتقال
portable
قابل حمل ونقل
portable
سفری
portable
سبک ترابرپذیر
portable
دستی
portable
سبک
air portable
قابل حمل با هواپیما
portable instrument
سنجه دستی
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
portable appliance
وسیله برقی دستی
portable drill
مته دستی
air portable
قابل حمل به صورت محمول هوایی
air portable
قابل حمل و نقل هوایی
portable lamp
چراغ گردان
portable lamp
چراغ سیار
portable lamp
چراغ قابل حمل
portable program
برنامه قابل انتقال
portable program
برنامه قابل حمل
portable pump
پمپ گردان
portable standard
چراغ مطالعه
portable standard
چراغ ایستا
portable weir
سرریز دستی
man portable
قابل حمل به وسیله نفر یاافراد
portable fire extinguisher
آتشمهارکنسیار
portable cellular telephone
تلفنقابلحملدکمهای
portable disk pack
بسته دیسک قابل حمل
portable electric tool
ابزار الکتریکی دستی
portable shower head
شیرسروان
portable CD radio cassette recorder
ضبطورادیو
portable CD radio cassette recorder
جایگاهCD
receiver
متصدی دریافت
receiver
دریافت کننده
d.c. receiver
رادیوی جریان مستقیم
receiver
گوشی تلفن
receiver
جعبه خزانه
receiver
گوشی
receiver
جعبه خوراک دهنده
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
receiver
گیرنده رادیویی
receiver
گیرنده
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receiver
دستگاه خوراک دهنده
receiver
فرف گیرنده
receiver
مال خر
receiver
مدیر تصفیه
receiver
توپگیر
receiver
خبرگیر
receiver
دستگاه گیرنده
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
regenerative receiver
رادیوی واکنشی
superheterodyne receiver
رادیوی سوپرهترودینی
telephone receiver
گوشی تلفن
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
mouthpiece receiver
دریافتکنندهتکهدهانی
television receiver
گیرنده تلویزیونی
tube receiver
گیرنده لامپی
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
universal receiver
رادیو برق و باتری
universal receiver
گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
dust receiver
مخزنگردوخاک
sound receiver
دریافتگر صدا
official receiver
اعتصاب باجایزه سندیکا
beat receiver
گیرنده تداخلی
battery receiver
رادیو باتری
amateur receiver
گیرنده اماتور
all wave receiver
رادیوی تمام موج
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
acid receiver
مخزن اسید
official receiver
مدیر تصفیه
official receiver
عضو نافر
communication receiver
گیرنده مخابرات
radio receiver
گیرنده رادیویی
distilling receiver
گیرنده تقطیر
official receiver
اعتصاب رسمی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
receiver volume control
کنترلصدایدریافتی
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
receiver of stolen goods
مال خر
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
long wave receiver
گیرنده موج بلند
high fidelity receiver
گیرنده رابط
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com