Dictiornary-Farsi | position light | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
position light	علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع


Other Matches

position	شغل
position	نهش
position	وضعیت موضع
position	وضع
position	موقعیت
position	موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position	مستقرشدن یاکردن
position	نظریه
position	جا
position	محل
position	وضع چگونگی
position	مرتبه مقام
position	جایگاه
position	شکل موقعیت
position	مقام شغل سازمانی
position	حالت محل سازمانی
position	موضع
position	مقام
position	وضعیت
position	قراردادن یاگرفتن
position	مقام یافتن سمت
position	قراردادن امورات مربوط به وفایف
position	قرار دادن چیزی در محل خاص
y position	حالت- ایگرگ
position	بردار مکان [ریاضی]
position	مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position	منصب
to be in a position to do something	موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
on position	وضعیت وصل
an a for a position	درخواست دهنده برای کار
position	محل چیزی
position	شغل رسمی
t position	حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
primary position	موضع اصلی
firing position	موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing position	موقعیت احتراق
position response	پاسخ مکانی
estimated position	نقطه تخمینی
equilibrium position	وضع تعادل
endo position	موقعیت اندو
firing position	موضع تیر
position warfare	جنگ موضعی
extreme position	واقع درمنتهاالیه
predicament position	بخطر افتادن
post position	محل اسب در شروع
estimated position	نقطه براوردی
extreme position	وضعیت نهایی
final position	وضعیت نهایی
financial position	وضعیت مالی
position warfare	نبرد موضعی
fencing position	گارد شمشیرباز
print position	موقعیت چاپ
referee's position	خاک شدن در کشتی
referee's position	اعلام کشتی در خاک از سوی داور
delay position	موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
delay position	موضع تاخیری
defense position	موضع پدافندی
defense position	موضع دفاعی
reference position	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
critical position	پوزیسیون حساس
covered position	محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered position	موضع پوشیده
response position	مکان جواب
rest position	استراحتگاه
consolidation of position	تکمیل ارایش مواضع
consolidation of position	تحکیم مواضع
commitment position	نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
reclining position	حالت غنوده
ready position	وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
ready position	حاضربه تیراندازی
repetition of position	تکرار وضعیت
electrode position	رسوبگیری الکتروشیمیایی
primary position	موضع ابتدایی
print position	مکان چاپ
egg position	حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
prone position	وضعیت درازکش
duty position	محل شغلی
duty position	شغل ارجاعی
duty position	شغل
drilling position	مکان مته کاری
drilling position	وضعیت مته کاری
prone position	حالت درازکش
punch position	موضع منگنه
punch position	محل منگنه
ready position	حالت حاضر به تیر
rest position	موقعیت سکون
position indicator	شاخص نماها
lattice position	محل شبکه
neutral position	وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
no wind position	اخرین محل هواپیما
in a stooping position	دولا
in a stooping position	خمیده
no wind position	محل نهایی هواپیما
occupation of position	اشغال موضع
illegal position	پوزیسیون غیر قانونی شطرنج
idle position	حالت سکون
idle position	وضعیت ساکن
ideal position	وضعیت ایده ال
ideal position	پوزیسیون ارمانی شطرنج
ideal position	پوزیسیون ایده ال
neutral position	وضعیت بی باری
neutral position	محل بی اثر
kneeling position	وضعیت به زانو
layig up position	موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
kilian position	وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
key position	شغل حساس
key position	موضع حساس و مهم
monopoly position	موقعیت انحصاری
line of position	خط موقعیت
lucena position	پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
measuring position	محل سنجش
men of position	صاحبان مقام
meta position	محل متا
neotral position	وضع بدن عمود بر سطح مسیر
occupation of position	اشغال موضع کردن
holding position	وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
offhand position	حالت ایستاده در تیر اندازی
position angle	زاویه تراز
position area	منطقه مواضع
position buoy	بویه موقعیت
position buoy	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
float into position	غوطه ور شدن
float into position	شناور شدن
position control	پیچ مرکز گذار
position correction	تصحیحات موضعی
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position finding	موقعیت یابی
position habit	عادت مکانی
position angle	زاویه ارتفاع جسم
steering position	wheelhouse
position of attention	حرکات و احترامات نظامی
ordinal position	جایگاه ترتیبی
he is unworthy of his position	شایسته مقام خود نیست
ortho position	محل ارتو
para position	محل پارا
ground position	در خاک نشستن
ground position	موقعیت زمینی
ground position	نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
ground position	ایستگاه زمینی
pinning position	نزدیک به ضربه شدن
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
free position	روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
fist position	وضع و حالت مشت
comma position	وضع بدن در پیچ زدن
leg position	مدلپا
He has not enough experience for the position.	برای اینکار تجربه کافی ندارد
This position is much too small for me .	این سمت برای من خیلی کوچک است
air position	وضعیت هوایی
validated position	محل سازمانی خالی
all position welding	جوشکاری دو طرفه
alternate position	موضع یدکی
alternate position	موضع فرعی
secondary position	موضع یدکی
secondary position	موضع فرعی
switch position	موضع دفاعی بینابین
switch position	موضع رابط دفاعی
supplementary position	موضع یدکی
supplementary position	موضع تکمیلی
steinitz position	پوزیسیون اشتاینیتسی
position vector	بردار مکان [ریاضی]
starting position	وضعیت راه اندازی
tuck position	موفقیتجمعشده
to seek a position	جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
to seek a position	مشورت کردن
document-to-be-sent position	موقعیتفرستادنمدارک
pike position	وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
arm position	موقعیتبازو
lotus position	چمباتمه لوتوسی
lotus position	جاگیری لوتوسی
winning position	پوزیسیون برنده
wing position	وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
waltz position	رقص والس
waiting position	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
position marker	نشانگرموقعیت
position of the ligament	طرزقراگیریرباط
air position	موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
validated position	شغل بلاتصدی سازمانی
unit position	مکان واحد
straight position	فرم مستقیم
to seek a position	نظر خواستن
rest position	وضعیت ساکن
break off position	نقطه قطع درگیری
break off position	نقطه رهایی
pole position	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
bowsprit position	موقعیت دکل خوابیده
sign position	مکان علامت
blocking position	موضع سد کننده
sign position	موقعیت علامت
set position	اماده در نقطه اغاز
rigging position	وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
circle of position	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
central position	وضعیت مرکزی
central position	قرارگاه مرکزی
screen position	مکان صفحه
selection of position	انتخاب موضع
pole position	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
sitting position	وضعیت نشسته
forward position	موقعیت رو به جلو
squatting position	وضعیت چمباتمه در تیراندازی