English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
Other Matches
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
consumption صرف
overall consumption مصرف کل
consumption سوختن
consumption زوال
consumption مرض سل
consumption مصرف
consumption economies صرفه جوئیهای مصرفی
consumption diseconomies زیانهای مصرفی
consumption credit اعتبار مصرفی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
consumption function تابع مصرف
consumption lending وام مصرفی
consumption rate نواخت مصرف
consumption rate میزان مصرف
energy consumption مصرف انرژی
consumption rate اهنگ مصرف
consumption schedule جدول مصرف
consumption theory نظریه مصرف
consumption goods کالاهای مصرفی
domestic consumption مصرف خانگی
present consumption مصرف حال
conspicuious consumption بکار برده شد
rival consumption مصرف رقابتی
present consumption مصرف جاری
aggregate consumption مصرف کل
autonomous consumption مصرف مستقل
rate of consumption نرخ مصرف
capital consumption مصرف سرمایه
transitory consumption مصرف گذرا
transitory consumption مصرف انتقالی
productive consumption مصرف مولد
private consumption مصرف خصوصی
conspicious consumption مصرف تجملی
conspicuious consumption مصرف تجملی
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
unproductive consumption مصرف غیر مولد
unproductive consumption مصرف بیهوده
smoke consumption دودگیری
gasoline consumption مصرف بنزین
irrigation consumption مصرف ابیاری
internal consumption مصرف داخلی
industrial consumption مصرف صنعتی
induced consumption مصرف تشویقی
induced consumption مصرف القائی
indirect consumption مصرف غیر مستقیم
optional consumption مصرف اختیاری
home consumption مصرف خانگی
home consumption مصرف داخلی
fuel consumption مصرف سوخت
mass consumption مصرف انبوه
per capita consumption مصرف سرانه
nonrival consumption مصرف غیر رقابتی
permanent consumption مصرف دائمی
national consumption مصرف ملی
consumption history شرح حال مصرف کالائی خاص
mass consumption مصرف کلان
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
age of mass consumption عصر مصرف انبوه
per capita water consumption مصرف سرانه اب
income consumption curve منحنی درامد
income consumption curve مصرف
total consumption burner مشعل تمام مصرف کن
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
price consumption curve منحنی قیمت مصرف
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumption possibility line حد مصرف
consumption possibility line خط امکانات مصرف
high mass consumption مصرف انبوه
The consumption of suger has gone up this year . مصرف شکرامسال با لارفته است
This sort of propaganda is for home consumption این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
post war consumption functions توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
will power <idiom> قدرت
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
outside power جریان خارجی
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power توان [ریاضی]
power up برق
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
in power دارای اختیارات
power down قطع برق خاموش کردن
power on روشن کردن
in power صاحب مقام
power قوه [ریاضی]
power saw اره ماشینی
power down قطع نیرو
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power up روشن کردن
power saw دستگاه اره
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power راندن
power قوه
power انرژی
power قوه یا توان
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
power اقتدار و اختیار
useful power قدرت مفید
useful power توان مفید
will to power قدرت خواهی
will-power اراده
will-power تصمیم
power توانایی
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power حذف توان کامپیوتر
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power شدت
power قدرت نیرو
power خاموش کردن یک وسیله
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power توان
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power برقی
power قدرت
power توان برقی
power نیرو
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power برق
power توان نیرو
power برتری
power درشت نمایی قدرت دوربین
power زور
power دستگاه برقی
peak power بار خارجی بیشینه
power outege قطع قدرت
power level تراز توان
power cut قطع برق
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع برق
power jack جک
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power failure قطع برق
power of production نیروی تولید
power installation تاسیسات جریان قوی
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power loss اتلاف توان
police power دادگاه پلیس
power of reservation حق اعتراض
power blackout رفتن برق
power amplifier تقویت کننده قدرت
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
police power نیروی انتظامی
police power نیروی پلیس
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mains شبکه نیرو
power mains شبکه جریان قوی
power loss گمگشتگی قدرت
power loss تلف قدرت
power law قانون توانی
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توان
power dissipation اتلاف قدرت
power fuel سوخت
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power distribution پخش قدرت
power forward فوروارد قوی
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power factor ضریب قدرت
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power factor ضریب توان
power endurance توان استقامت
power cut خاموشی
power blackout قطع برق
power circuit مدار توان
power failure خاموشی
power blower دمنده برقی
power house کارخانه برق
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power brake ترمز سروو
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
power head سر موتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com