Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
power generating plant	تاسیسات تولید نیرو
Other Matches
generating plant	نیروگاه
generating plant	پست نیرو
generating plant	کارخانه برق
power plant	محرکه وسیله نقلیه
power plant	دستگاه تولیدنیروی
power plant	کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant	نیروگاه برق
power plant	مرکز تولید نیرو
power plant	دستگاه مولد نیرو
power plant	نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant	موتوربرق
power plant	نیروگاه
power plant	پیش راننده
power plant	تاسیسات جریان قوی
tidal power plant	کارگاهقدرتجزرومد
nuclear power plant	تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power plant	نیروگاه هسته ای
atomic power station [plant]	نیروگاه هسته ای
cross section of a power plant	قسمتعرضینیروگاه
high tension power plant	نیروگاه فشار قوی
generating	تولید کردن
generating	زاییدن
generating	تولید کردن احداث کردن
generating	بوجود اوردن تناسل کردن
generating	حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating	گسترش یافتن افریدن
generating	ساختن
generating	خلق کردن
generating	تولید شده توسط کامپیوتر
generating	محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generating	رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating	استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating	زادن
generating station	کارخانه برق
generating set	دستگاه مولد برق
generating function	تابع زاینده
generating function	تابع مولد
generating tool	ابزار تولید
generating station	پست نیرو نیروگاه
generating tone	صوت مولد
electricity generating room	اتاقتولیدالکتریسیته
single phase generating	مولد یک فازه
gas electric generating set	مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
hunger for power [craving for power]	میل شدید به قدرت
plant	غرس کردن
in plant	درحال رویش درحال رشد
plant	کاشتن
plant	وسایل
plant	واحد صنعتی
plant	گیاه
plant	تجهیزات کارگاه
in plant	رویان
plant	ماشین الات کارخانه
plant	کشت و زرع کردن نهال زدن
plant	در زمین قراردادن
plant	مستقر کردن
plant	گیاه نهال
plant	رستنی
plant	نبات کارخانه
plant	دستگاه
plant	ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plant	کارخانه
plant	تاسیسات
plant	کارگاه
plant	ماشین
plant out	در فواصل معین کاشتن
plant out	نشا کردن
plant	محل کارخانه یا کارگاه
f. plant	گیاه برگی یابرگ دار
to plant out	درفاصلههای معین کاشتن
to plant out	از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
contractors plant	ماشینهای ساختمانی
cooling plant	سردخانه
contractor plant	کارخانه پیمان کار
concreting plant	کارخانه بتن سازی
concrete plant	کارخانه بتن سازی
coking plant	کارخانه ذغال سازی
gas plant	fraxinella=
cement plant	کارخانه سیمان
building plant	وسایل ساختمان
egg plant	بادنجان
batching plant	مرکز اندازه گیری
dressing plant	تاسیسات تهیه سنگ معدن
cooling plant	تاسیسات سردکننده
galvanizing plant	واحد اب روی کاری
foliage plant	گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
plant geography	جغرافیای گیاهی
granulating plant	تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
energy plant	کارخانه تولید نیرو
energy plant	نیروگاه
electric plant	کارخانه برق
electric plant	نیروگاه
desalination plant	واحدی جهت گرفتن املاح
desalination plant	واحد ملح گیری
cotton plant	بوته پنبه
cotton plant	درخت پنبه
air plant	گیاه هواخوریاهواروی
plant-dyes	رنگینه های گیاهی
to plant down ther	اخ کردن
to miss plant	سبز نشدن
to lose plant	پژمرده شدن
to lose plant	مردن
the stem of a plant	ساقه گیاه
telephone plant	تشکیلات مراکز تلفن خودکار
smelting plant	کارخانه ذوب
sintering plant	تاسیسات زینتر
sensitive plant	گیاه حساس
sensitive plant	حساسه
seed plant	بذر گیاه
to plant down ther	پول نقد دادن
to plant down ther	اینه کردن
plant pot	دیگپلاستیکی
bedding plant	گیاهیگلدار
treatment plant	طرزعملدستگاهماشین
structure of a plant	ساختمانگیاه
plant cell	سلولگیاهی
lubricants plant	گیاهروغنی
xerophylus plant	گیاه خشک دوست
vinegar plant	بچه سرکه
to pull up a plant	گیاهی را ازریشه دراوردن
to plant oneself	مستقرشدن
to plant oneself	جابگیر شدن
seed plant	گیاه تخم دار
refining plant	پالایشگاه
plant records	امار تجهیزات کارگاه
ordnance plant	کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pot plant	گیاهخانگی
mobile plant	دستگاه متحرک
metallurgical plant	کارخانه ذوب اهن
manufactoring plant	کارخانه تولیدی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lemon plant	یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
indigo plant	بوته نیل
indigo plant	گیاهان نیل دار درخت نیل
ice plant	کارخانه یخ ساز
humble plant	گل ناز
ordnance plant	کارخانجات اردنانس
plant ecology	بوم شناسی گیاهی
plant oneself	مستقر شدن
plant mixing	امیختن در کارخانه
plant mix	مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
plant louse	شپشه
plant louse	شته
plant food	غذای گیاه
plant food	غذای گیاهی
plant construction	ساختمان کارخانه
pilot plant	واحد ازمایش صنعتی
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot plant	کارگاه نمونه
plant mixing	اختلاط در کارخانه
agglomerating plant	واحد یا تاسیسات زینتر
rubber plant	درخت کائوچو
aggregate batching plant	دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
acid recovery plant	کارگاه بازیابی اسید
catalytic reforming plant	تبدیلکاتالیزوریگیاه
high head plant	تاسیسات فشار قوی
pavana wood plant	هندی
pavana wood plant	بیدانجیرختابی
cast steel plant	کارخانه فولادریزی
castor oil plant	کرچک
castor oil plant	گیاه کرچک
copper smelting plant	کارخانه ذوب مس
central mixing plant	مرکز اختلاط بتن
high voltage plant	نیروگاه فشار قوی
pepper plant or vine	درخت فلفل
pavana wood plant	حب الملوک
acid restoring plant	کارگاه بازیابی اسید
blast furnace plant	تاسیسات کوره بلند
air conditioning plant	تاسیسات تهویه مطبوع
air exhausting plant	دستگاه خلاء
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
low voltage plant	تاسیسات فشار ضعیف
pavana wood plant	بیانجیر
coke oven plant	کوره پزخانه ذغالی
isolated electric plant	نیروگاه روستایی
gold and silver plant	حشیشه القمر
pavana wood plant	کرچک هندی
open hearth plant	تاسیسات کوره زیمنس مارتین
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
tin smelting plant	کارخانه ذوب قلع
waste water purification plant	تصفیه خانه فاضلاب
molding sand preparation plant	واحد تهیه ماسه قالب گیری
by product cock oven plant	محصولات فرعی کک سازی
impluse voltage testing plant	ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
will-power	عزم راسخ
p in power to do something	عدم نیروبرای کردن کاری
will-power	قدرت اراده
power	برقی
will-power	تصمیم
will-power	اراده
power	درشت نمایی قدرت دوربین
power	دستگاه برقی
power	روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power	اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power	زور بکاربردن
power	توان برقی
power	نیرو
power	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power	توان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com