Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
Other Matches
traverse
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traverse
ردشدن
traverse
عبور کردن
traverse
حرکت درسمت
traverse
پیمودن
traverse
پیمایش کردن
traverse
حرکت سمتی پیمایش
traverse
حرکت عرضی یا مورب
traverse
تکذیب کردن دعوی
traverse
گردش
traverse
حرکت
traverse
حرکت نمایشی اسب
traverse
حرکت دادن لوله در سمت
traverse
عبور کردن قطع کردن
traverse
گذشتن از
traverse
خاکریز
traverse
جان پناه
traverse
خط متقاطع
traverse
مانع حائل درب تاشو
traverse
حجاب حاجز عبورجاده
traverse
مسیر
traverse
معبر پیمودن
traverse
اشکال
traverse
عرضی
traverse
متقاطع
traverse
طی کردن
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
traverse rod
محلهایعبور
traverse arch
قوسعرضی
closed traverse
خطوط متقاطع
traverse of an indictment
رد کفیر خواست
sidestep traverse
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
traverse leg
ساق پیمایش
cross traverse
تراورس عرضی
directional traverse
پیمایش سمتی
traverse leg
شاخه پیمایش
traverse station
ایستگاه پیمایش
traverse of an indictment
تکذیب کیفرخواست
hand traverse
تراورس با دست
closed traverse
پیمایش بسته
girdle traverse
عبور کمربندی
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
outside power
جریان خارجی
will to power
قدرت خواهی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
e. power
قوه مجریه
power down
قطع نیرو
power down
قطع برق خاموش کردن
power saw
اره ماشینی
power up
روشن کردن
power up
برق
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
will-power
قدرت اراده
power on
روشن کردن
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
will-power
تصمیم
will-power
اراده
will power
<idiom>
قدرت
e. power
نیروی اجرایی
will-power
عزم راسخ
in power
دارای اختیارات
in power
صاحب مقام
useful power
توان مفید
useful power
قدرت مفید
power saw
دستگاه اره
power
شدت
power
قدرت دیدذره بین
power
توانایی
power
حذف توان کامپیوتر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
توان برقی
power
توان از دست رفته
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
توان
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
نیرو
power
دستگاه برقی
power
قدرت نیرو
power
زور بکاربردن
power
قوه یا توان
power
برقی
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
خاموش کردن یک وسیله
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
برتری
power
انرژی
power
قوه
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
راندن
power
قدرت
power
اقتدار و اختیار
power
دولت
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
زور
power
توان نیرو
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
برق
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
توان
[ریاضی]
power
قوه
[ریاضی]
power source
منبع قدرت
power supplay
منبع قدرت
power structure
ساخت قدرت
power supply
منبع تغذیه
power stroke
مرحله قدرت
power supplay
منبع تغذیه
power steering
فرمان خودکار
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power turret
برجک برقی
power unit
پیش راننده
power user
کاربر پیشرفته
power volleyball
والیبال قدرتی
predictive power
قدرت پیش بینی
tractive power
نیروی کشش
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
radiant power
شاره تابان
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
reactive power
توان هرز
reactive power
توان غیر فعال
pulling power
نیروی کشش
power transmission
انتقال قدرت
power supply
منبع انرژی
power supply
تامین کننده برق
power supply
مبدل برق
power surge
برق ناگهانی
power spectrum
طیف توانی
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power test
ازمون قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power transmission
انتقال انرژی
reactive power
توان واکنشی
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power dive
شیرجه
power consumption
مصرف قدرت
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
power consumer
مصرف برق
power circuit
مدار توان
power cable
کابل جریان قوی
power cable
کابل قدرت
power dive
با استفاده از نیروی موتور طیاره
power function
تابع قدرت
power hacksaw
اره کمانهای
power hacksaw
کمان اره
power head
سر موتور
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power function
تابع توانی
power function
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
power distribution
پخش قدرت
power dissipation
اتلاف قدرت
power endurance
توان استقامت
power factor
ضریب توان
power factor
ضریب قدرت
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward
فوروارد قوی
power consumption
مصرف برق
power fuel
سوخت
power function
تابع توان
power house
کارخانه برق
power installation
تاسیسات جریان قوی
power outege
قطع قدرت
power outege
قطع برق
power output
توان خروجی
power pack
دستگاه تنظیم برق
power mains
شبکه جریان قوی
power pack
جعبه تغذیه
power play
نقشه تهاجمی
power play
حمله دسته جمعی
power play
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics
سیاست زور
power rammer
زمین کوب مکانیکی
power shovel
ماشین خاک کش
power of the keys
اختیارات کلیسای پاپ
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
power jack
جک
power law
قانون توانی
power level
تراز توان
power loss
اتلاف توان
power loss
تلف قدرت
power loss
گمگشتگی قدرت
power mains
شبکه نیرو
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower
چمن زن یا علف چین موتوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com