English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
prayer book کتاب نماز
prayer book نماز نامه
prayer book دعانامه
Other Matches
prayer دعا
prayer نماز
prayer تقاضا
prayer carpet سجاده
prayer design طرح سجاده ای
morning prayer نماز بامداد
nocturnal prayer نماز شبانه
nocturnal prayer نماز شب
unit of prayer رکعت
prayer beads تسبیح
prayer design طرح محرابی
prayer ful پردعا
prayer beads لوبیای گیاه چشم خروس
prayer beads دانههای تسبیح
friday prayer صلوه الجمعه
call to prayer اذان
call to prayer اقامه قبل از نماز
eclipse prayer نماز ایات
daily prayer نمازهای یومیه
fear prayer نماز وحشت
not to have a prayer of achieving something کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
friday prayer نماز جمعه
funeral prayer نماز میت
granting a prayer استجابت دعا
prayer hall قسمتنمازخواندن
prayer rug فرش های محرابی
prayer rug فرش های سجاده ای
prayer niche محراب
the loard's prayer دعای ربانی
supererogatory prayer دعای نافله
Lord's Prayer دعای خداوند
prayer books کتاب نماز
prayer books نماز نامه
prayer books دعانامه
prayer in congregation نماز جماعت
prayer meeting انجمن دعا
prayer-niche سکو
prayer rug فرش های جانمازی
the loard's prayer دعای خداوند
prayer-niche محراب
prayer-niche طاقچه
time for the second daily prayer فهر
To rinse the prayer carpet . <proverb> جا نماز آب کشیدن .
friday prayer leader امام جمعه
to bend the knee in prayer رکوع کردن
Ladik prayer rug قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
Family prayer rug فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
Baluchi prayer rug قالیچه سجاده بلوچی
the book is out of p کتاب تمام شده است
the a of a book خوانندگان کتابی
by the book کتابی
here is my book کتاب من اینها
that is my book این
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
by the book ازروی کتاب
that book ان کتاب
that book این کتاب
this book is yours این کتاب مال شما ست
very many book کتابهای خیلی زیاد
that is my book کتاب من است
with out book برون سند کتابی ازبر
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
your book کتابتان
your book کتاب شما
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book اینست کتاب من
book بداخلاق
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
book شماره بازیگرخطاکار
book دفتر
book one جلد نخستین
book one کتاب نخست
book ثبت کردن
to book something چیزی را رزرو کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book رزرو کردن توقیف کردن
book درکتاب یادفترثبت کردن
book value ارزش ثبت شده در دفتر
book value بهای دفتری
book فصل یاقسمتی از کتاب
book مجلد دفتر
book کتاب
book value ارزش دفتری
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
word book قاموس
word book کتاب لغت
waste book دفتر باطله
tou book لباس تکواندو
word book واژه نامه
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
white book کتاب سفید
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
word book فرهنگ لغات
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
time book دفتر ثبت ساعات کار
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
the book is print کتاب زیر چاپ است
text book رساله
the book is my property کتاب مال من است
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
thank tou for that book متشکرم
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
to bring to book بازخواست کردن از
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
to consult a book از کتاب فال گرفتن
to consult a book سرکتاب باز کردن
to bring to book حساب پس گرفتن
word book لغت نامه
word book دیکشنری
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
book a seat جا رزرو کردن
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
code book کتابرمزگشا
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
when reading a book در حال خواندن کتابی
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
book token کارتخریدکتاب
address book دفترچه تلفن
guest book دفترچهمیهمانها
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book کتابقانون
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book کتابمرجع
phrase book لغتنامهمسافرت
spine of the book تیرهپشتیکتاب
book of matches جعبهکبریت
log book رخداد نگاشت
log book دفتر رخدادهای روزانه
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book کتاب کاریکاتور
book plates برچسب کتاب
book plate برچسب کتاب
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book سالنامه
word book کتاب لغت
woman of the book کتابیه
log book رخداد نامه
phone book کتاب راهنمای تلفن
bound book کتابپربرگ
book keeping حسابداری [حسابداری]
book ends کتابنگهدار
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
telephone book راهنمای تلفن
telephone book دفتر تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
herd book نسب نامه حیوانی
cheque book دسته چک
cheque book دفترچه چک
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book بازخواست کردن از
book review مقاله درباره کتاب
book review انتقاد از کتاب
book og kings سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings کتاب پادشاهان
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms مزامیر داود
book of psalms زبور حضرت داود
class book کتاب کلاسی
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
he stole my book کتابم را دزدیدند
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
gun book دفترچه خدمت توپ
guide book راهنمای مسافران
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
day book دفتر روزنامه
copy book دفتر کپیه
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
book of psalms زبور داود
book of proverbs کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account دفترحساب
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
blank book کتابچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com