Dictiornary-Farsi | press chamber | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
press chamber	حفرهفشار


Other Matches

chamber	خان
chamber	محفظه
chamber	حفره
chamber	خوابگاه
chamber	جان لوله حفره
chamber	حجره
chamber	اطاق
chamber	اطاق خرج
chamber	جا دادن
chamber	اپارتمان در اطاق قرار دادن
chamber	دفترکار
chamber	فشنگ خوریاخزانه
chamber	خزانه فشنگ در اسلحه
chamber	اتاق خواب خوابگاه
chamber	تالار
chamber	اتاق
chamber	خزانه لوله
combustion chamber	محفظه احتراق
combustion chamber	اطاق خرج
combustion chamber	اطاق انفجار
coking chamber	اطاقک کک سازی
cloud chamber	اتاقک ابر
checker chamber	اطاقک مشبک
chamber of trade	اتاق تجارت
chamber of trade	اتاق بازرگانی
chamber of shipping	انجمن صاحبان کشتی
ionization chamber	اتاقک یون
cooling chamber	اطاقک سرد کننده
chamber maid	کلفت
chamber counsel	مشاورحقوقی
chamber counsel	وکیل مشاور
chamber furnace	کوره محفظه دار
chamber maid	کنیز
chamber maid	خادمه
chamber of commerce	اطاق بازرگانی
chamber of commerce	اطاق تجارت
chamber of commerce	اتاق بازرگانی
chamber of commerce	اتاق تجارت
chamber of commerce	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of deputies	مجلس نمایندگان
chamber of shipping	اتاق کشتیرانی
buffer chamber	جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
bell-chamber	[اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
anterior chamber	حفرهپیشین
chamber orchestras	ارکستر مجلسی
chamber orchestra	ارکستر مجلسی
chamber music	موسیقی مجلسی
vacuum chamber	اتاق خلاء
turbolence chamber	اطاق جریان گردابی
surge chamber	مخزن تعادل
starting chamber	محفظه استارت
cartridge chamber	گلولهفشنگ
firing chamber	حفرهسوخت
lock-chamber	منفذقفل
ante-chamber	اتاق انتظار
specimen chamber	اتاقکنمونه
pulp chamber	حفرهمغزی
powder chamber	حفرهگرد
posterior chamber	حفرهپسین
photographic chamber	اتاقکعکاسی
mixing chamber	روزنهآمیزش
magma chamber	ماگما
star chamber	جابرانه وسری
star chamber	دادگاه عالی مدنی وجنایی
rescue chamber	اطاقک نجات زیردریایی
ion chamber	اتاقک یونش
intake chamber	محفظه ورودی
heating chamber	اطاق گرمکن
grit chamber	اطاق اخال گیری
expansion chamber	دریچهانبساط
exhaust chamber	اطاقک خروجی
dumb chamber	اطاق بی روزنه
drying chamber	اطاق مخصوص خشک کردن
ion chamber	اتاقک یون
ionization chamber	اتاقک یونش
lethal chamber	اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
regenerative chamber	اطاقک رژنراتیو
reaction chamber	اطاق واکنش
reaction chamber	محفظه فعل و انفعال
presence chamber	بار گاه
presence chamber	اطاق بار یا پذیرایی
pneumatic chamber	اتاقک فشارسنج
plenum chamber	محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
multi chamber	نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
council chamber	انجمن گاه
buffer chamber	اطاق خرج
bubble chamber	اتاقک حباب
chamber pots	لگن
air chamber	مخزن هوا
chamber pot	لگن
gas chamber	محفظه اعدام با گاز
air chamber	محفظه هوا
gas chamber	اطاق خرج
guest chamber	اطاق مهمان
bed chamber	خوابگاه
bed chamber	شبستان
breech chamber	محفظه خرج انفجار
bride chamber	حجله
gas chamber	اطاق گاز
gas chamber	محفظه باروت
gate chamber wall	جایگاه حرکت دریچه
international chamber of commerce	اتاق بازرگانی بین المللی
lead chamber process	فرایند اتاق سربی
tile drying chamber	اطاق هشت کاشی
multi chamber klin	کوره چند محفظهای
precombustion chamber engine	موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
differential ionization chamber	اتاقک یونش تفاضلی
film cassette chamber	محلقرارگیریفیلم
annular combustion chamber	حلقهمخزنسوخت
cloud chamber effect	اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
double chamber type tunnel klin	کوره تونلی دو محفظهای
double chamber type tunnel klin	بوته ی نوع تونلی دو اطاقکی
press-up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	فشار روی دفاع
press	قاب راکت تنیس
in the press	زیر چاپ
press	دستگاه فشار
in the press	تحت طبع
press	عصاره گرفتن
press up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	له کردن
to press up	با فشار بالابردن
to press up	سوی بالافشار دادن
press	فشردن
press	فشاراوردن
press	مطبوعات
press	فشار دادن
press	تاکتیک دفاعی فشرده
press	عامل موثر
press	ماشین فشار
press	وارداوردن
press	مطبوعات جراید
press	مطبعه
press	ماشین چاپ
press	جمعیت
press	فشار
press	قفسه
press	فشردن زور دادن
press	ازدحام کردن اتوزدن
press	دستگاه پرس
press	چاپ فشار
press	فشار دادن با انگشتان
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press	ازدحام
press	دادن
press	چاپ
press fit	پرس شده
press casting	ریخته گری فشاری
press campaign	مبارزه مطبوعاتی
screw press	منگنه
sewing press	ماشین کتابدوزی
press brake	پرس خمشی
press cast	ریختن تحت فشار
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
press vice	منگنه
press part	بخش فشرده
punching press	پرس سوراخ کننده
press mark	علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press law	قانون مطبوعات
press key	تکمه فشاری
press hot	فشردن گرم
press gallery	لژ نمایندگان مطبوعات
press gallery	جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
screw press	قید
solids press down	دج ها سوی پایین فشار می اورند
press cutting	برش دهنده فشاری
press officer	سخنگوییکارگانیاموسسه
stop press	خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
To press ones luck .	لگد به بخت خود زدن
to press charges against someone	ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
in the press conference	در مصاحبه مطبوعاتی
yellow press	مطبوعات جنجالی
to press ahead with	با زور ادامه دادن
press report	گزارش خبری
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press wheel	چرخفشار
pollen press	فشارگرده
solids press down	اجسام جامد سوی
straightening press	پرس مستقیم کنی
tiger press	حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
to press back	با فشار عقب بردن
to press for an answer	با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
treadle press	ماشین چاپ پایی
etching press	ماشینچاپقلمزن
wine press	چرخشت
freedom of the press	ازادی نگارش
garlic press	سیرخودکن
lithographic press	چاپزغالی
to send to the press	برای چاپ فرستادن
press board	مقوای فشرده
cabbaging press	پرس هیدرولیک
copying press	منگنه سوادبرداری
press-ups	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
crank press	پرس کششی اهرم
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
die press	فشردن
drawing press	پرس کششی
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری