English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
pressure device ماسوره فشاری
pressure device عامل فشاری مین
Search result with all words
firing pressure device ماسوره فشاری مین
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . اعمال فشار کردن
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device وسیله جانبی
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device حیله
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name نام دستگاه
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device PRN برای پورت چاپگر
device دستگاه
device ماشین یا وسیله کارا
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device الت
device دستگاه اسباب وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device فزاره
device شیوه
device تمهید
device اختراع
device شعار دستگاه
device اسباب
device ابزار
device وسیله
device ضامن
device تجهیزات
device اپارات
device چاشنی
device خارضامن
device عامل
overload device فیوز گرمایی
device status وضعیت دستگاه
overcurrent device دستگاه حفافت
device number شماره دستگاه
device independence استقلال دستگاه
device independence مستقل از دستگاه
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
synchronous device دستگاه همزمان
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
symbolic device دستگاه سمبلیک
output device دستگاه خروجی
synchronous device دستگاه همگام
dressing device دستگاه مستقیم کنی
drawing device دستگاه ترسیمه
display device دستگاه نمایش
discrete device دستگاه گسسته
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device flag پرچم دستگاه
clamping device وسایل قید و بست
locking device ابزار
fastening device پوچگیره
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device دستگاه ارتباطی
peripheral device دستگاه جنبی
storage device دستگاه ذخیره سازی
electroreceptive device وسیله برقی
dedicated device دستگاه اختصاصی
device cluster گروه دستگاه
device code کد دستگاه
device dependent وابسته به دستگاه
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
switching device تجهیزات سوئیچینگ
pull device عامل کششی
pull device ماسوره کشش مین
passive device دستگاه منفعل
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
point device کاملا راست
illuminating device تجهیزات روشنایی
input device دستگاه ورودی
logic device دستگاه منطقی
point device بی عیب
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device دستگاه اشاره گر
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
measuring device تجهیزات اندازه گیری
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
mapping device دستگاه نگاشت
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
point device بسیار درست
storage device دستگاه انباره
storage device انباره
storage device دستگاه ذخیره
storage device دستگاه انبارش
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
firing device ماسوره مین
firing device عامل منفجرکننده
firing device ماسوره
ignition device وسیله احتراق
sighting device وسیله نشانه روی
sequential device دستگاه ترتیبی
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
gripping device متعلقات گیره و بست
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
safety device خارضامن
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
antisweep device ضامن ضد مین روبی
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
bistable device دستگاه دوپایا
binary device دستگاه دو حالته
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
analog device دستگاه انالوگ
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
bending device کج گیر
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
physical device ابزار مادی
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
timing device ساعتی
audio device دستگاه سمعی
analog device دستگاه قیاسی
timing device وسیله
military device اسباب ارتشی
active device دستگاه فعال
active device دستگاه کنشی
lifting device ابزار بالا بر
warning device وسیلههشدار
acoustic resonance device دستگاه همنوایی صوتی
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
automatic steering device سکان خودکار
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
time delay device دستگاه تاخیردار
anti interference device دستگاه ضد تداخل
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
firing pull device ماسوره کششی مین
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
head cleaning device وسیله هد پاک کن
solid state device دستگاه حالت جامد
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
mass storage device دستگاه تل انبارش
high lift device وسایل برای زیاد
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
current consuming device وسیله برقی
input output device دستگاه ورودی و خروجی
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
anti-skating device دستگاهضدلفزش
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
data entry device دستگاه داده دهی
unit record device دستگاه ضبط واحد
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
coupling guide device دستگاهحافظاتصال
control panel device ابزار تابلوی کنترل
charge coupled device اسباب تزویج علامت
charge coupled device حافظه با اطلاعات چرخان
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
voice operated device دستگاه با کار افت صدایی
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
pipe bending device لوله خمکن
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
air navigation device دستگاههدایتهوایی
data storage device دستگاه ذخیره داده
charge coupled device دستگاه توام با بار
metal detecting device دستگاه فلزیاب
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
metal detection device دستگاه فلزیاب
charge coupled device دستگاه بار جفت شده
device media control language نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
improvised explosive device [IED] بمب دست ساز
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
enhanced system device interface میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
pressure بار سنگین مصائب وسختیها
pressure مشقت
pressure from outside فشار از بیرون [خارج]
pressure فشردن مضیقه
pressure فشار
pressure سنگین
pressure بار
pressure فشار هوا
f.pressure فشارمایع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com