Dictiornary-Farsi | pressure equalized addition funnel | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
pressure equalized addition funnel	قیف افزایشی متعادل کننده فشار


Other Matches

equalized	مساوی کردن
equalized	معادل کردن .
equalized	مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized	مساوی یاهم شکل کردن
equalized	تعدیل
equalized	همسانی
equalized	متحدالشکل کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
funnel	دودکش ناو
funnel	باریک شدن
funnel	شکل قیفی داشتن
funnel	بادگیر
funnel	قیف
funnel	دودکش
funnel	عضو یااندام قیفی شکل
tapped funnel	قیف شیردار
collecting funnel	قیفدریافت
powder funnel	قیف گرد
buchner funnel	قیف بوخنر
separatory funnel	قیف جداکننده
dropping funnel	قیف چکاننده
separatory funnel	قیف استخراج
in addition to <prep.>	به علاوه
in addition to <prep.>	به اضافه
in addition <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	وانگهی
in addition <adv.>	بعلاوه
in addition <adv.>	علاوه بر این
in addition <adv.>	در ضمن
in addition <adv.>	از این گذشته
addition	جمع
addition	اسم اضافی ضمیمه
addition	لقب متمم اسم
addition	اضافه
addition	افزایش
in addition <adv.>	اضافه بر این
addition	ترکیب چند ماده با هم
addition	عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
addition	عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
addition	عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
addition	رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition	زمانی که طول می کشد تا جمع کننده عمل جمع را انجام دهد
addition record	رکورد اضافی
addition theorem	قضیه جمع پذیری
addition agent	ماده افزودنی
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
antimarkovinkoff addition	افزایش غیر مارکونیکوفی
destructive addition	عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
addition reaction	واکنش افزایشی
addition polymerization	بسپارش زنجیری
addition polymerization	بسپارش افزایشی
addition agent	عامل افزودنی
addition table	جدول افزایشی
addition polymer	بسیار افزایشی
addition resin	بسیار افزایشی
addition compound	ترکیب افزایشی
michael addition reaction	واکنش افزایشی مایکل
cis addition reaction	واکنش افزایشی سیس
oxidative addition reaction	واکنش افزایشی اکسایشی
free radical addition	افزایش رادیکالی
ether catalyzed addition	افزایش با کاتالیزگری اتر
addition elimination reaction	واکنش افزایشی- حذفی
markovnikoff addition reaction	واکنش افزایشی مارکونیکوف
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	فشار
pressure	مشقت
f.pressure	فشارمایع
pressure	فشردن مضیقه
pressure	بار
pressure	سنگین
pressure	فشار هوا
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure curve	خم فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure cook	دیگ زودپز
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure of speech	فشار تکلم
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure curve	منحنی فشار
pressure device	ماسوره فشاری
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure drop	افت فشار
pressure device	عامل فشاری مین
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
oil pressure	فشارسنج روغن
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	سهل العبور
pressure gage	فشارسنج
low pressure	فشار خفیف
low pressure	فشار کم
loss of pressure	افت فشار
lateral pressure	فشار جانبی
osmotic pressure	فشار اسمزی
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
partial pressure	فشار جزیی
partial pressure	فشار جزئی
kinetic pressure	فشار سینتیک
pressure change	تغییراتفشار
pressure bar	قسمتفشار
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure cookers	دیگ زودپز
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
wave pressure	فشار حاصل از موج
water pressure	فشار اب
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure	فشار بالابرنده
pressure control	کنترلفشار
pressure dial	درجهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure vessel	فرف
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
total pressure	فشار کل
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure welding	جوش فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
pulse pressure	فشار نبض
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
tire pressure	فشار هوای لاستیک
systolic pressure	فشارخون انقباضی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
static pressure	فشار ایستایی
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
reservoir pressure	فشار مخزن
reduced pressure	فشار کاهیده
reacted pressure	فشار واکنش شده
radiation pressure	فشار تشعشع
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
internal pressure	فشار درونی
excess pressure	فشار اضافی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
axial pressure	فشار مرکزی
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
constant pressure	فشار ثابت
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
centre of pressure	مرکز فشار
center of pressure	مرکز فشار
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
brush pressure	فشار زغال
diastolic pressure	فشار دیاستولی
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم