Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English
Persian
primary carbon
کربن 1 درجه
primary carbon
کربن نوع اول
Other Matches
carbon
کربن
carbon
الماس بیفروغ
carbon
ذغال
carbon
C :symb
carbon
ذغال خالص
battery carbon
زغال باتری
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon steel
فولاد کربن یا فولاد سخت
gas carbon
ذغال قرع
decolorizing carbon
ذغال رنگ زدا
carbinol carbon
کربن کربینول
cored carbon
کربن هسته دار
activated carbon
کربن فعال شده
carbon free
ذغال ازاد
activated carbon
ذغال فعال شده
carbon tracking
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
anomeric carbon
کربن انومری
carbon tape
نوارکاربنی
asymmetric carbon
کربن بی تقارن
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
carbon holder
پایه کربن
carbon resistor
مقاومت کربنی
carbon free
کربن ازاد
carbon fixed
کربن ثابت
carbon rheostat
رئوستای کربنی
carbon disk
قرص زغالی
carbon ribbon
نوار کاربنی
carbon deposite
لایه کربن
carbon cycle
سیکل کربن
carbon contact
کنتاکت کربنی
carbon ribbon
ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon fixed
ذغال ثابت
carbon cell
پیل کربنی
carbon brush
ذغال
carbon brush
زغال کربنی
carbon black
دوده
carbon microphone
میکروفون زغالی
carbon dioxide
گازکربنیک
active carbon
کربن فعال
tertiary carbon
کربن 3 درجه
sugar carbon
زغال قند
secondary carbon
کربن نوع دوم
carbon monoxide
منواکسید کربن
carbon paper
کاغذ کاربن
secondary carbon
کربن 2 درجه
carbon dioxide
دی اکسید کربن
carbon copy
کپی نسخه غیراصل
carbon copy
رونوشت
carbon copy
ورق کاربن
carbon copy
رونوشت کاربنی
carbon copies
کپی نسخه غیراصل
carbon copies
رونوشت
carbon copies
ورق کاربن
carbon copies
رونوشت کاربنی
tertiary carbon
کربن نوع سوم
acetylenic carbon
کربن استیلنی
be a carbon copy
<idiom>
دقیقا مثل دیگری بودن
carbon dating
اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
hydro carbon
ترکیب هیدروژن و کربن
iron carbon alloy
الیاژ اهن و کربن
carbon zinc cell
پیل اولیه قابل حمل
high carbon steel
فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
crater in positive carbon
گودی کربن مثبت
high carbon steel
فولاد با کربن زیاد
zinc carbon cell
پیل لکلانشه
iron carbon diagram
نمودار اهن- کربن
medium carbon steel
فولادباکربن متوسط
zinc carbon cell
پیل روی- زغال
plain carbon steel
فولاد کربن غیرالیاژی
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
coolant: carbon dioxide
سردکنندهدیاکسیدکربن
He's a carbon copy of his father.
کپی پدرش است.
carbon pile regulator
نافم کربنی
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
blind carbon copy
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
carbon filament lamp
لامپ با افروزه کربنی
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
carbon chain polymer
بسپار زنجیر کربنی
carbon arc welding
جوشکاری با جرقه کربن
arc lamp carbon
کربن لامپ قوسی
primary needs
نیازهای نخستین
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
مقدماتی اصلی
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
اصلی
primary
عمده
primary
ابتدایی
primary
اولیه
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
مقدماتی نخستین
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
single button carbon microphone
میکروفون تک زغالی
carbon arc lead burning
جوش سرب با جرقه کربن
ultra high carbon steels
فولادهای فرا- پر- کربن
carbon dioxide gas coolant
سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
double button carbon microphone
میکروفون دو زغالی
plain carbon tool steel
فولاد ابزار غیرالیاژی
carbon pile voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ زغالی
primary storage
حافظه اولیه
primary structure
ساختمان اصلی
primary structure
ساختمان اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track
شیار اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
primary products
محصولات اولیه
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary accused
متهم اصلی
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary track
شیار اصلی
primary treatment
تصفیه نخستین
primary mirror
آئینهابتدائی
primary marshalling
راهاولیه
primary covert
پرهایاولیه
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary root
ریشهاولیه
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary reinforcement
تقویت نخستین
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary zones
نواحی نخستین
primary wire
سیم ورودی
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary schools
دبستان
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary colors
رنگهای اصلی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary current
جریان ورودی
primary drive
سائق نخستین
primary center
مرکز اولیه
primary center
مرکز عمده
primary cell
پیل ساده
primary colours
رنگهای اصلی
primary education
اموزش ابتدایی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary school
دبستان
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary body
جسم اولیه
primary electron
الکترون اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary motivation
انگیزش نخستین
primary position
موضع ابتدایی
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary position
موضع اصلی
primary planets
سیارات کبار
primary mission
ماموریت اصلی
primary planets
سیارات عمده
primary personality
شخصیت نخستین
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary group
گروه نخستین
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary processes
فرایندهای نخستین
primary industries
صنایع اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary interest
مسئولیت اصلی
primary interest
هدف توجه اصلی
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
net primary production
تولید خالص نخستین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com