Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English
Persian
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
Other Matches
over investment
سرمایه گذاری بیش از حد
investment
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment
سرمایه گذاری
investment
نیروگذاری
investment
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment credit
اعتبار طویل المدت
investment cost
هزینه سرمایه گذاری
investment function
تابع سرمایه گذاری
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
actual investment
سرمایه گذاری واقعی
investment foundry
ریخته گی بسته
capital investment
به کار انداختن سرمایه
capital investment
سرمایه گذاری ثابت
autonomous investment
سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous investment
سرمایه گذاری مستقل
real investment
سرمایه گذاری واقعی
equity investment
مشارکت در سرمایه
financial investment
سرمایه گذاری مالی
investment banks
بانکهای سرمایه گذاری
international investment
سرمایه گذاری بین المللی
intended investment
سرمایه گذاری مورد انتظار
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
induced investment
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
induced investment
سرمایه گذاری القائی
investment castings
ریخته گی بسته
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
foreign investment
سرمایه گذاری خارجی
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
investment goods
کالاهای سرمایهای
useful life of an investment
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
planned investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
replacement investment
سرمایه گذاری جانشینی
net investment
سرمایه گذاری خالص
replacement investment
استهلاک
national investment
سرمایه گذاری ملی
rate of investment
نرخ سرمایه گذاری
social investment
سرمایه گذاری اجتماعی
investment institutions
موسسات سرمایه گذاری
investment mulliplier
ضریب سرمایه گذاری
investment multiplier
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
investment opportunities
امکانات سرمایه گذاری
investment plan
برنامه سرمایه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
marginal return of investment
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
to get a good return on an investment
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
investment in human capital
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
net foreign investment
خالص سرمایه گذاری خارجی
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
marginal efficiency of investment
کارائی نهائی سرمایه گذاری
margin efficiency of investment
بازده نهایی سرمایه گذاری
investment castings process
فرایند ریخته گی بسته
marginal efficiency of investment schedu
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
primary needs
نیازهای نخستین
primary
مقدماتی نخستین
primary
اولیه
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
اصلی
primary
عمده
primary
ابتدایی
primary
مقدماتی اصلی
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary structure
ساختمان اصلی
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary standard
استاندارد اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary storage
حافظه اولیه
primary products
محصولات پایه
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary planets
سیارات کبار
primary position
موضع اصلی
primary position
موضع ابتدایی
primary processes
فرایندهای نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary products
محصولات اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track
شیار اولیه
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert
پرهایاولیه
primary marshalling
راهاولیه
primary mirror
آئینهابتدائی
primary root
ریشهاولیه
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary accused
متهم اصلی
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary track
شیار اصلی
primary treatment
تصفیه نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary wire
سیم ورودی
primary zones
نواحی نخستین
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary planets
سیارات عمده
primary schools
دبستان
primary carbon
کربن نوع اول
primary cell
پیل ساده
primary center
مرکز عمده
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary carbon
کربن 1 درجه
primary body
جسم اولیه
primary colours
رنگهای اصلی
primary school
دبستان
primary education
اموزش ابتدایی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary colors
رنگهای اصلی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary inputs
دادههای اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary personality
شخصیت نخستین
primary interest
مسئولیت اصلی
primary interest
هدف توجه اصلی
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary mission
ماموریت اصلی
primary motivation
انگیزش نخستین
primary industries
صنایع اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary current
جریان ورودی
primary drive
سائق نخستین
primary group
گروه نخستین
primary electron
الکترون اولیه
net primary production
تولید خالص نخستین
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com