Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (2 milliseconds)
English
Persian
primary mirror
آئینهابتدائی
Other Matches
mirror
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror
ایجاد کپی دقیق
mirror
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
اینه
mirror
ایینه
outside mirror
آینهبغل
convex mirror
اینه محدب
electron mirror
اینه الکترونی
mirror tracing
ترسیم از ایینه
driving mirror
اینه اتومبیل
dichroic mirror
اینه دو رنگ نما
deflection mirror
اینه انحراف
vanity mirror
آینهآرایش
parabolic mirror
اینه سهمی وار
This mirror is very dull .
این آینه خیلی مات است
mirror writing
وارونه نویسی
mirror symmerty
تقارن ایینهای
mirror reading
وارونه خوانی
mirror instrument
دستگاه اینه دار
mirror glass
شیشه اینه
mirror frame
جعبه اینه
mirror finish
درخشان
mirror finish
براق
mirror effect
اثرتقارن
mirror effect
اثر انعکاسی
mirror effect
اثر اینهای
mirror drawing
نقاشی از ایینه
magic mirror
اینه غیب نما اینه شعبده
magic mirror
ایینه دور نما
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
sighting mirror
آینهکناری
side mirror
آینهجانبی
secondary mirror
دومینآینه
horizon mirror
آینهافقی
flat mirror
آئینهپهن
mirror galvanometer
گالوانومتر ائینه دار
spherical mirror
اینه کروی
sconce mirror
اینه دیوار کوب
driving mirror
اینه عقب اتومبیل
sconce mirror
ایینه دیواری
mirror images
تصویر ایینهای
mirror images
تصویر قرینه
mirror image
تصویر آیینه ای
mirror image
تصویر قرینه
illuminated mirror
چراغآینه
illumination mirror
آینهروشنساز
index mirror
آینهنما
outside mirror control
کنترلکنندهآینهبیرونی
convex mirror
اینه کوژ
reading mirror
آینهمخصوصخواندن
rearview mirror
آینهدیدپشت
main mirror
آینهاصلی
plane of mirror symmetry
صفحه تقارن اینهای
trail-view mirror
آینهبغلتریلی
mirror backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
concave spherical mirror
اینه کروی کاو
concave spherical mirror
اینه کروی مقعر
main reflex mirror
آینهانعکاساصلی
rear-view mirror
آیینهی جلو
rear-view mirror
آیینهی عقبنما
rear-view mirror
آیینهی پسنما
dual swivel mirror
آینهبازشو
mirror plane of symmetry
صفحه تقارن اینهای
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
primary needs
نیازهای نخستین
primary
اولیه
primary
مقدماتی اصلی
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
اصلی
primary
مقدماتی نخستین
primary
ابتدایی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
عمده
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary structure
ساختمان اصلی
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary track
شیار اصلی
primary track
شیار اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary storage
حافظه اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary products
محصولات پایه
primary treatment
تصفیه نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary covert
پرهایاولیه
primary root
ریشهاولیه
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary accused
متهم اصلی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary zones
نواحی نخستین
primary wire
سیم ورودی
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary marshalling
راهاولیه
primary schools
دبستان
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary colors
رنگهای اصلی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary current
جریان ورودی
primary drive
سائق نخستین
primary center
مرکز عمده
primary cell
پیل ساده
primary carbon
کربن نوع اول
primary colours
رنگهای اصلی
primary school
دبستان
primary education
اموزش ابتدایی
primary processes
فرایندهای نخستین
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary body
جسم اولیه
primary carbon
کربن 1 درجه
primary electron
الکترون اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary motivation
انگیزش نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary planets
سیارات عمده
primary planets
سیارات کبار
primary position
موضع اصلی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary position
موضع ابتدایی
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary products
محصولات اولیه
primary mission
ماموریت اصلی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary interest
مسئولیت اصلی
primary interest
هدف توجه اصلی
primary inputs
دادههای اولیه
primary industries
صنایع اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary group
گروه نخستین
primary inputs
نهادههای اولیه
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
net primary production
تولید خالص نخستین
primary vowel sounds
صداهای اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com