English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
English Persian
primary products محصولات اولیه
primary products محصولات پایه
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
Other Matches
d. products لبنیات فراوردههای شیری
products کالا
products محصول اصلی از ماده خام
products مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products ول مواد لازم برای تولید یک محصول
products محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
products حاصل ضرب
products محصول تولید شده یا ساخته شده
products محصول تولید شده برای فروش
products حاصلضرب
products نتیجه
products تولیدکردن
by-products فراورده جنبی
by-products محصول ضمنی
by-products محصول فرعی
products محصول حاصلضرب
products فراورده
products نتیجه کار محصول فراورده
products حاصل
products تولید
products ایجادکردن
products بسط دادن
products حاصل حاصلضرب
products محصول
natural products مواد طبیعی
joint products محصولات مشترک
fission products مواد اتمی
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
domestic products محصولات داخلی
differentiated products کالاهای ناهمگن
differentiated products کالاهای متفاوت
cross products حاصلضرب ضربدری
agricultural products محصولات کشاورزی
refinery products محصولاتپالایشگاه
sum of products مجموع حاصلضرب
dairy products محصولاتلبنی
raw products محصولات ناتمام
raw products محصولات اولیه
reaction products فراوردههای واکنش
petroleum products فراوردههای نفتی
partial products حاصل ضربهای جز
bulk petroleum products فراوردههای نفتی قوال
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
primary needs نیازهای نخستین
primary ورودی
primary ابتدایی مقدماتی
primary نخستین
primary اولیه
primary ابتدایی
primary اصلی
primary عمده
primary مقدماتی نخستین
primary مقدماتی اصلی
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
primary standard استاندارد اولیه
primary productivity فراوردگی نخستین
primary storage حافظه اولیه
primary structure ساختمان اصلی
primary planets سیارات کبار
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
primary reinforcement تقویت نخستین
primary reciever دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary storage انباره اولیه
primary processes فرایندهای نخستین
primary structure ساختمان اولیه
primary tenses زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track شیار اولیه
primary accused متهم اصلی
primary material مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary mirror آئینهابتدائی
primary marshalling راهاولیه
primary covert پرهایاولیه
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary root ریشهاولیه
primary zones نواحی نخستین
primary wire سیم ورودی
primary winding سیم پیچ ورودی
primary treatment پاکسازی نخستین
primary treatment تصفیه نخستین
primary track شیار اصلی
primary schools دبستان
primary cell پیل ساده
primary center مرکز عمده
primary center مرکز اولیه
primary circuit مدار ورودی
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance شناختهای اولیه
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil پیچک راه انداز
primary colors رنگهای نخستین
primary carbon کربن نوع اول
primary carbon کربن 1 درجه
primary body جسم اولیه
primary colours رنگهای اصلی
primary school دبستان
primary education اموزش ابتدایی
grounded primary مدار ورودی زمینی
primary gain بهره اصلی بیماری
primary alcohol الکل 1 درجه
primary alcohol الکل نوع اول
primary amentia نقص عقل نخستین
primary anxiety اضطراب نخستین
primary armament جنگ افزار اصلی
primary colors رنگهای اصلی
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
primary current جریان ورودی
primary interest مسئولیت اصلی
primary interest هدف توجه اصلی
primary investment سرمایه گذاری اولیه
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses نقاط مادی اولیه
primary mission ماموریت اصلی
primary motivation انگیزش نخستین
primary personality شخصیت نخستین
primary planets سیارات عمده
primary inputs نهادههای اولیه
primary emission صدور اولیه
primary group گروه نخستین
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
primary industries صنایع اولیه
primary electron الکترون اولیه
primary drive سائق نخستین
primary inputs دادههای اولیه
primary vowel sounds صداهای اصلی
to act through primary agents به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
gross primary product تولید ناخالص نخستین
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
primary cosmic rays تابش کیهانی
primary cosmic rays پرتو کیهانی
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
net primary production تولید خالص نخستین
primary consumers: herbivores مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores گیاهخواران
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
primary storage unit واحد انبارش اولیه
primary mental abilities تواناییهای عقلی نخستین
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
middle primary covert پرهایاولیهمیانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com