English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (9 milliseconds)
English Persian
primary vowel sounds صداهای اصلی
Other Matches
vowel واکه
vowel صوتی
vowel صدادار
vowel مصوته واکه دار کردن
indeterminate vowel حرف مصوتی که صدای معین یا اشکاری ندارد
round vowel حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
vowel point حرکت
vowel point اعراب
neutral vowel صدای له شده
sounds طنین
sounds صدا دادن
sounds موج صوتی
sounds کیلوهرتز
sounds تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounds کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounds پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounds فایل ذخیره شده روی دیسک که حاوی داده صوت است
sounds بی عیب
sounds صوت
sounds زدن
sounds نواختن
sounds بصدادراوردن
sounds به نظر رسیدن بگوش خوردن
sounds صدا دادن صداکردن
sounds مفهوم
sounds بی خطر دقیق
sounds استوار
sounds درست بی عیب
sounds سالم
sounds اوا
sounds صدا
sounds بطورژرف
sounds کاملا
sounds ژرفایابی کردن
sounds صوت صد
sounds اندازه گیری عمق اب
sounds عمق یابی کردن
sounds گمانه زدن
sounds ژرفاسنجی کردن
it sounds false دروغ بنظر میرسد
He sounds angry. او عصبانی به نظر میرسد.
That sounds good. به نظر خوب می آید.
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary needs نیازهای نخستین
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary نخستین
primary ورودی
primary اصلی
primary عمده
primary اولیه
primary ابتدایی
primary مقدماتی نخستین
primary مقدماتی اصلی
primary ابتدایی مقدماتی
primary storage حافظه اولیه
primary structure ساختمان اصلی
primary reinforcement تقویت نخستین
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
primary standard استاندارد اولیه
primary storage انباره اولیه
primary structure ساختمان اولیه
primary reciever دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary planets سیارات کبار
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
primary processes فرایندهای نخستین
primary productivity فراوردگی نخستین
primary products محصولات اولیه
primary products محصولات پایه
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary tenses زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track شیار اولیه
primary marshalling راهاولیه
primary mirror آئینهابتدائی
primary root ریشهاولیه
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary accused متهم اصلی
primary covert پرهایاولیه
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary track شیار اصلی
primary treatment تصفیه نخستین
primary treatment پاکسازی نخستین
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary winding سیم پیچ ورودی
primary wire سیم ورودی
primary zones نواحی نخستین
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary planets سیارات عمده
primary schools دبستان
primary cell پیل ساده
primary center مرکز عمده
primary center مرکز اولیه
primary circuit مدار ورودی
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance شناختهای اولیه
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil پیچک راه انداز
primary colors رنگهای نخستین
primary carbon کربن نوع اول
primary carbon کربن 1 درجه
primary body جسم اولیه
primary colours رنگهای اصلی
primary education اموزش ابتدایی
grounded primary مدار ورودی زمینی
primary gain بهره اصلی بیماری
primary alcohol الکل 1 درجه
primary alcohol الکل نوع اول
primary school دبستان
primary amentia نقص عقل نخستین
primary anxiety اضطراب نخستین
primary armament جنگ افزار اصلی
primary colors رنگهای اصلی
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary investment سرمایه گذاری اولیه
primary interest هدف توجه اصلی
primary interest مسئولیت اصلی
primary inputs نهادههای اولیه
primary mission ماموریت اصلی
primary masses نقاط مادی اولیه
primary inputs دادههای اولیه
primary industries صنایع اولیه
primary current جریان ورودی
primary drive سائق نخستین
primary electron الکترون اولیه
primary personality شخصیت نخستین
primary emission صدور اولیه
primary group گروه نخستین
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
primary motivation انگیزش نخستین
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
net primary production تولید خالص نخستین
primary cosmic rays پرتو کیهانی
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
gross primary product تولید ناخالص نخستین
primary cosmic rays تابش کیهانی
primary mental abilities تواناییهای عقلی نخستین
primary storage unit واحد انبارش اولیه
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
middle primary covert پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores گیاهخواران
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
to act through primary agents به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com