Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 47 (4 milliseconds)
English	Persian
prior admission	اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
Other Matches
prior	اولی
prior to	مقدم بر
prior to	قبل از
prior to	پیش از
prior	آنچه قبلاگ رخ داده است
prior	پیش از
prior	رئیس صومعه
prior	اسبق
prior	مقدم
prior	پیشین جلوی
prior	از پیش
prior	قبلی
prior to his going	پبش از رفتنش
prior possession	تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
prior possession	all against ownership titleof good a is better showa cannot who
prior permission	اجازه قبلی پرواز
prior possession	قاعده ید
law of prior entry	قانون تقدم ورود
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] .	درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
admission	اجازه بستری [در بیمارستان]
admission	پذیرش به بیمارستان
admission	پذیرانه بارداد
admission	تنفس
admission	مکش
admission	اجازهء ورود
admission	ورودیه
admission	درامد
admission	دخول
admission	تصدیق اعتراف
admission	قبول
admission	پذیرش
emergency admission	پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
selective admission	پذیرش انتخابی
admission of liability	پذیرش تعهدات
admission rate	میزان پذیرش
letter of admission	اقرارنامه
admission port	سوپاپ ورودی
admission is free to all	ورود برای همه یا همگان آزاد است
direct admission	مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
admission port	دریچه پذیرش
admission of liability	قبول بدهی
admission requirements	شرایط پذیرش
to refuse somebody entry [admission]	اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
college admission tests	آزمونهای پذیرش دانشجو
to refuse somebody entry [admission]	کسی را در مرز برگرداندن
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com